![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
منوي اصلي |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
موضوعات |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
اضافات |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
آخرین مطالب |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
طراح قالب |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top-ppp-r2.png) |
آنچه در آسمانها و زمین است همه در دست با کفایت پروردگار دو عالم قرار دارد
اباصالح التماس دعا هرکجا رفتی یاد ما هم باش
|
![](http://pershianfun.com/img/images/qatzlaoqk2.gif)
بسم الله الرحمن الرحیم
استخاره آنلاین با قرآن مجید
در روایات آمده بهتر است که قبل از استخاره
سه بار سوره ي اخلاص (قل هو الله احد) را بخوانید
سپس سه مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید
نيت کنید و به انچه كه مايلید استخاره نمایید
دست نیاز گر پیش غیر او میکنی دراز /پل بسته ای تا بگذری از آبروی خویش
![](http://aftab@jjtv.ir/images/monasebat/ramezan90_8.gif)
![http://mosafermontazer.loxblog.ir//](http://www.gifs.toutimages.com/images/drapeaux/asie/iran.gif)
بازی آنلاین تراوین "رایگان بازی کنید"
![http://up.vatandownload.com/images/x22r4f93e5rly27ne3dt.gif](http://up.vatandownload.com/images/x22r4f93e5rly27ne3dt.gif)
![](http://osg1.com/wp-content/uploads/2010/03/travian_banner.jpg)
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top-ppp-l.png) |
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
روایت خضاب خون |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
علامه مجلسی (ره) به نقل از امّ كلثوم دختر امام على علیه السلام می نویسد:
چون شب نوزدهم ماه رمضان شد، هنگام افطار پدر، یك سینى كه دو قرص نان جو و ظرفى كه در آن شیر و نمكِ ساییده بود، پیش او نهادم. وقتی از نماز فارغ شد، رو به افطار كرد. چون در آن به دقّت نگریست، سرش را تكان داد و به شدّت گریست و فرمود: «دخترم! فكر نمىكردم كه دخترى به پدرش بدى كند، آنطور كه تو به من بدى كردى!».
گفتم: كدام بدى؟! پدر!
فرمود: «دخترم! دو نوع غذا در یك سینى جلوى پدرت مىگذارى؟ آیا مىخواهى فرداى قیامت، توقّف من در برابر خدا طول بكشد؟ دوست دارم كه از برادرم و پسر عمویم پیامبر خدا پیروى كنم كه تا زنده بود، هرگز دو غذا در یك سینى جلویش نگذاشتند.
دخترم! هیچ كس نیست كه خوراك و نوشیدنى و پوشاكش خوب و دلپذیر باشد، مگر آن كه روز قیامت، توقّفش در پیشگاه خدا بیشتر به درازا مىكشد. دخترم! در حلال دنیا حساب است و در حرامش عِقاب .... دخترم! به خدا چیزى نمىخورم تا یكى از دو غذا را بردارى».
همینکه [شیر را] برداشتم، رو به غذا آورد و یك گِرده نان با نمكِ سوده خورد. سپس خداوند را حمد و ثنا گفت. آنگاه مشغول نماز شد و همچنان در ركوع و سجود و نیایش و نالیدن به درگاه خداى سبحان بود.
آن شب همواره در حال قیام و قعود و ركوع و سجود بود. دم به دم بیرون مىرفت، نگاهش را به آسمان مىانداخت، به ستارگان مىنگریست و مىگفت: «به خدا كه نه دروغ گفتهام و نه به من دروغ گفتهاند. این همان شبِ موعود است!». دوباره به عبادتگاه خویش برمىگشت و مىگفت: «خدایا! مرگ را بر من مبارك گردان» و بسیار «إنا للّه وإنا إلیه راجعون» و «لا حول ولا قوة إلّا باللّه العلى العظیم» مىگفت و بر پیامبر صلى الله علیه و آله و دودمانش درود مىفرستاد و زیاد استغفار مىكرد.
چون دیدم كه ایشان بىتاب و نالان است و بسیار ذكر و استغفار مىگوید، آن شب همراه او خوابم نبرد. گفتم: پدر! شما را چه شده كه مىبینم امشب طعم خواب را نمىچشى؟
فرمود: «دخترم! پدرت دلاوران را كشته و به صحنههاى خطر وارد شده و هرگز نهراسیده است و هیچ شبى مثل امشب، رعب و هراس در دلم نیفتاده است». سپس گفت: «إنا للّه وإنا إلیه راجعون!»
در حالى كه سرش را با پارچه مى بست و خون بر صورت و محاسنش جارى بود و محاسنش به خون سرش رنگین شده بود مى فرمود: «این، همان است كه خدا و پیامبرش وعده داده بودند و خدا و رسولش راست گفتند...
گفتم: پدر! چرا از اوّل امشب، خبر از مرگ مىدهى؟
فرمود: «دخترم! اجل، نزدیك شده و آرزو بریده است.»
امّ كلثوم می گوید: [با شنیدن این سخنان] گریستم.
فرمود: «دخترم! گریه مكن. این سخن را جز به دلیل عهد و سخنى كه پیامبر صلى الله علیه و آله با من فرموده است، نگفتم.»
سپس کمی سر بر زانو نهاد و چُرتی زد. چون چشم گشود، گفت: «دخترم! وقتى هنگام اذان، نزدیك شد، خبرم كن!» و دوباره به نماز و دعا و نیایش به درگاه خداى متعال پرداخت كه از اوّل شب، همین حالت را داشت.
مراقب وقت اذان بودم. چون وقتش شد، همراه ظرفى كه آب داشت، نزد او آمدم. بیدارش كردم. وضو گرفت، برخاست، جامهاش را پوشید، در را گشود و به حیاط خانه رفت. در خانه مرغابى هایى بود كه به برادرم حسین علیه السلام هدیه شده بود. چون به حیاط رفت، مرغابى هایی که تا پیش از آن شب، صیحه نزده بودند در پى او بال زنان و صیحه کشان به راه افتادند. فرمود: «لا إله إلا اللّه! نالهزنانى كه در پى آنها نوحه كنانى خواهند بود و در صبح فردا قضاى الهى آشكار خواهد شد.»
و بعد راهی مسجد شد.[1]
از اینجا به بعد اختلاف کوچکی بین گزارشهای رسیده وجود دارد. دسته ای حمله ابن ملجم به حضرت را قبل از شروع به نماز گزارش کرده اند دسته دیگر، حادثه ضربت را وقتی گفته اند که حضرت مشغول نماز بود. در این دسته دوم هم بحث است که آیا بعد از ضربت نماز جماعت به هم خورد یا حضرت کسی را به خود نهاد و او آن نماز را با مردم خواند؟
نمونه اخباری که حمله را پیش از نماز گزارش کرده اند
برخی از تاریخ نگاران مانند مسعودی و ابن سعد نوشته اند:
وقتی امیرالمومنین علیه السلام وارد مسجد شد؛ ابن ملجم و همراهانش[2] بر او حمله كردند، در حالى كه مىگفتند: حكومت از آن خداست؛ نه براى تو، اى على!
ابن ملجم با شمشیر بر فرق سر حضرت زد و ضربتِ شبیب به چارچوب در خورد، امّا وردان گریخت.
على علیه السلام [با اشاره به ابن ملجم] فرمود: «این مرد نگریزد!» مردم به طرف ابن ملجم دویدند و با سنگ ریزه بر او مىزدند و دشنامش مىدادند و فریاد مىكشیدند. مردى از هَمْدان، پایش را جلوى ساق او گرفت و مغیرة بن نوفل بن حارث هم بر صورت او زد و او را بر زمین انداخت و او را نزد حسن علیه السلام آورد.[3]
به خداى كعبه سوگند، رستگار شدم
صاحب کتاب الإمامة والسیاسة به نقل از مدائنی می نویسد:
روزى كه با هم قرار گذاشته بودند رسید. آن دشمن خدا بیرون شد و در كمین على علیه السلام نشست. آنگاه كه براى نماز صبح بیرون مىآمد، صبحدم روز جمعه، ده شب مانده به آخر رمضان سال چهلم بود. وقتی حضرت براى نماز بیرون آمد، به سوى او جَست و گفت: حكومت، از آنِ خداست، نه براى تو، اى على! و با شمشیر بر فرق او ضربت زد.
على علیه السلام فرمود: « فُزتُ ورَبِّ الكَعبَةِ» ؛ به خداى كعبه سوگند، رستگار شدم.[7]
نمونه اخباری که حمله را در بین نماز گزارش کرده اند
از امام سجاد علیه السلام نقل است که فرمود:
آنگاه كه ابن ملجم ملعون امیر مۆمنان على بن ابىطالب علیه السلام را ضربت زد و همراه او كس دیگرى هم بود كه ضربت او (آن همراه) به دیوار فرود آمد، ابن ملجم ضربت زد و ضربت او در حالى كه حضرت در سجده بود، بر سر وى فرود آمد، به جاى ضربتى كه از پیش بود. وأمَّا ابنُ مُلجَمٍ فَضَرَبَهُ فَوَقَعَتِ الضَّربَةُ وهُوَ ساجِدٌ عَلى رَأسِهِ عَلَى الضَّربَةِ الَّتی كانَت.[4]
کسانی که معتقدند حضرت در نماز مورد اصابت شمشیر آن ملعون قرار گرفت در این بحث دارند که آیا امام علیه السلام كسى را به جاى خود تعیین كرد كه نماز را به پایان ببرد یا نه؟ بیشتر بر این باورند كه حضرت، جعدة بن هبیره را به جاى خود نهاد و او آن نماز را با مردم خواند.
در کتاب «مقتل أمیر المۆمنین» به نقل از عمر بن عبد الرحمان آمده است: چون ابن ملجم بر على علیه السلام در نماز ضربت زد، آن حضرت عقب آمد و جعدة بن هبیره را با اشاره به پشتش به جلو هُل داد و او با مردم نماز خواند.[5]
آن شب همواره در حال قیام و قعود و ركوع و سجود بود. دم به دم بیرون مىرفت، نگاهش را به آسمان مىانداخت، به ستارگان مىنگریست و مىگفت: به خدا كه نه دروغ گفتهام و نه به من دروغ گفتهاند. این همان شبِ موعود است!
بعد از آن ضربت
علامه مجلسی ره به نقل از لوط بن یحیى و او از اساتید روایتش نقل می کند:
چون امام علیه السلام ضربت را حس كرد، ننالید، صبر كرد و به حساب خدا و اجر او گذاشت و به رو افتاد و در حالى كه كسى نزد او نبود، مىگفت: «بِسم اللّه وباللّهِ وَعلى ملّةِ رسولِ اللّه!».
با شنیدن صدای ضجّه، هر كه در مسجد بود به سمت او دوید. همه دور خود مى چرخیدند و از شدّت و وحشت فاجعه نمىدانستند كجا مىروند. دور امام على علیه السلام را گرفتند، در حالى كه سرش را با پارچه مى بست و خون بر صورت و محاسنش جارى بود و محاسنش به خون سرش رنگین شده بود مى فرمود: «این، همان است كه خدا و پیامبرش وعده داده بودند و خدا و رسولش راست گفتند ...».
مردم وارد مسجد جامع كوفه شدند. امام حسن علیه السلام را دیدند كه سر پدرش بر دامن اوست، خونها را شسته و جاى ضربت را بسته؛ ولى همچنان از آن خون بیرون مىزند و رنگ چهرهاش هرچه بیشتر سفید متمایل به زرد مىشود. با گوشه چشم به آسمان مىنگرد و زبانش به تسبیح خدا و توحید او گویاست و مىگوید: «از تو مىخواهم، اى خداى بلند مرتبه برتر!».
امام حسن علیه السلام سر او را بر دامن گرفت. دید كه از هوش رفته است. در آن لحظه به شدّت گریست و شروع كرد به بوسیدن چهره و بین دو چشم و جایگاه سجده پدرش. قطراتى از اشك دیدگانش بر صورت امیر مۆمنان چكید. دیدگان را گشود و او را گریان دید. فرمود: «پسرم! این گریه چیست؟ پسرم! از این روز به بعد، بر پدرت نگران نباش. اینك این جدّت محمّد مصطفى است و اینها خدیجه و فاطمه و حوریان بهشتىاند كه همه حلقه زده و منتظر قدوم پدرت هستند. راحت و آسوده باش و چشمت روشن باد! دست از گریه بدار كه صداى ناله فرشتگان به آسمان بلند است. فرزندم! بر پدرت بىتابى مىكنى، در حالى كه فردا پس از من مسموم و مظلوم، كشته خواهى شد و برادرت همینگونه با شمشیر كشته خواهد شد و به جدّ و پدر و مادرتان مىپیوندید؟»[6]
پی نوشت:
1. بحار الأنوار 42/276. علّامه مجلسى (ره) در آغاز این نقل می نویسد: «در برخى كتابهاى كهن روایتى درباره چگونگى شهادتش دیدیم و بخشى از آن را به اختصار به اندازهاى كه با كتاب ما تناسب داشته باشد، آوردیم» و این نوشته بخشهایی از نقل علامه مجلسی ره است.
2. شبیب بن بجره و وردان بن مجاله دو همدست ابن ملجم بودند که تصمیم گرفتند در مسجد کوفه کمین کنند همینکه امیرالمومنین علیه السلام برای نماز وارد مسجد می شود ناجوانمردانه به او یورش برده و حضرت را با ضربات شمشیر به شهادت برسانند. ر.ک به الارشاد 1/17 و تاریخ طبری 5/143
3. مروج الذهب 2/424، الطبقات الكبرى 3/36-37، أنساب الأشراف 3/253، الكامل فی التاریخ 2/435، اسد الغابة 4/113
4. امالی شیخ طوسی ره، ص 365
5. مقتل أمیرالمۆمنین، ص30
6. بحار الأنوار 42/281
7. الإمامة والسیاسة 1/180
امید پیشگر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منبع:http://www.tebyan.net/ |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 23:1 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
پسرم فراوان به ياد مردن باش(3) |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
سفارشارت حضرت علي(عليهالسلام) به امام حسن عليهالسلام
و چه بسا چيزى را طلبيدى كه اگر به تو مىدادند، تباهى دينت را در آن مىديدى. پس پرسشت درباره چيزى باشد كه نيكى آن برايت پايدار ماند، و سختى و رنج آن به كنار، كه نه مال براى تو پايدار است و نه تو براى مال برقرار. و بدان كه تو براى آن جهان آفريده شدهاى نه براى اين جهان، و براى نيستى نه براى زندگى جاودان، و براى مردن نه زنده بودن. و بدان تو در منزلى هستى كه از آن رخت خواهى بست، و خانهاى كه بيش از روزى چند در آن نتوانى نشست، و در راهى هستى كه پايانش آخرت است، و شكار مرگى كه گريزنده از آن نرهد، و آن را كه جويد بدو رسد و از دست ندهد، و ناچار پنجه بر تو خواهد افكند، پس بترس از آن كه تو را بيايد و در حالتى باشى ناخوشايند. با خود از توبه سخن به ميان آورده باشى، و او تو را از آن باز دارد و خويشتن را تباه كرده باشى.
پسركم! فراوان به ياد مردن باش و ياد آنچه با آن برمىآيى و آنچه پس از مردن روى بدان نمايى، تا چون بر تو درآيد ساز خويش را آراسته باشى و كمر خود را بسته، و ناگهان نيايد و تو را مغلوب نمايد. مبادا فريفته شوى كه بينى دنيا داران به دنيا دل مىنهند، و بر سر دنيا بر يكديگر مىجهند. چه خدا تو را از دنيا خبر داده و دنيا وصف خويش را با تو در ميان نهاده و پرده از زشتيهايش برايت گشاده.
همانا دنياپرستان سگانند عوعوكنان، و درندگانند در پى صيد، دوان. برخى را برخى بد آيد، و نيرومندش ناتوان را طعمه خويش نمايد، و بزرگشان بر خرد دست چيرگى گشايد. دستهاى اشتران پايبند نهاده، و دستهاى ديگر رها و خرد خود را از دست داده. در كار خويش سرگردان، در چراگاه زيان، در بيابانى دشوار گذر روان، نه شبانى كه به كارشان رسد، نه چرانندهاى كه به چراشان برد، دنيا به راه كورىشان راند و ديدههاشان را از چراغ هدايت بپوشاند. در بيراهه حيرتش سرگردان، و فرو شده در نعمت آن. دنيا را پروردگار خود گرفتهاند و دنيا با آنان به بازى پرداخته و آنان سرگرم بازى دنيا و آنچه را پس آن است فراموش ساخته.
پسركم! فراوان به ياد مردن باش و ياد آنچه با آن برمىآيى و آنچه پس از مردن روى بدان نمايى، تا چون بر تو درآيد ساز خويش را آراسته باشى و كمر خود را بسته، و ناگهان نيايد و تو را مغلوب نمايد. مبادا فريفته شوى كه بينى دنياداران به دنيا دل مىنهند، و بر سر دنيا بر يكديگر مىجهند.
باش تا پرده تاريكى بگشايد كه [گويى راه سفر بريده است] و كاروان به منزل رسيده، و آن كه بشتابد، بود كه كاروان را دريابد، و بدان! كسى كه مركبش روز و شب است او را براند هر چند وى ايستاده ماند، و راه را بپيمايد، هر چند كه بر جاى بود و راحت نمايد. و به يقين بدان كه تو هرگز به آرزويت دست نخواهى يافت، و از اجل روى نتوانى برتافت، و به راه كسى هستى كه پيش از تو مىشتافت. پس آنچه را مىخواهى آسان گير و در آنچه به دست مىكنى طريق نيك را بپذير.
«چه بسا جستجو كه به از دست شدن مايه كشاند» و هر جوينده روزى نيابد و هر آهسته رو محروم نماند. نفس خود را از هر پستى، گرامى دار، هر چند تو را بدانچه خواهانى رساند، چه آنچه را از خود بر سر اين كار مىنهى، هرگز به تو برنگرداند. بنده ديگرى مباش حالى كه خدايت آزاد آفريده، در آن نيكى كه جز با بدى به دست نيايد و آن توانگرى كه جز با سختى و خوارى بدان نرسند، كسى چه خوبى ديده؟
و بپرهيز از اين كه مركبهاى طمع تو را برانند، و به آبشخورهاى هلاكت رسانند، و اگر توانى ميان خود و خدا، خداوند نعمتى را حجاب نگردانى، چنان كن كه دانى، چه تو بهرههاى خود را بيابى و حصه خويش را بگيرى و محروم نمانى، و اندك نعمت از جانب خداى سبحان بزرگتر و گراميتر است از بسيار آفريدگان، هر چند همه از اوست اندك يا فراوان.
و جبران آنچه به نگفتن به دست نياوردهاى آسانتر بود تا تدارك آنچه به گفتن از دست دادهاى، كه نگاهدارى آنچه در آوند است، به استوار بستن آن به بند است، و نگاه داشتن آنچه به دستهايت دارى دوستتر دارم تا به گرفتن آنچه در دست ديگرى است دست پيش آرى. و تلخى نوميدى بهتر تا از اين و آن طلبيدن، و ورزيدن با پارسايى بهتر تا بىنيازى و به گناه آلوده گرديدن.
و مرد بهتر از هر كس نگهبان راز خويش است و بسا كوشنده كه براى زيانى كوشد كه او را در پيش است. آن كه پر گويد ياوه سر است، و آن كه بينديشد بيناست. با نيكان بنشين تا از آنان به حساب آيى و از بدان بپرهيز تا در شمار ايشان در نيايى. بد خوراكى است كه از حرام به دست شود، و ستم بر ناتوان زشتترين ستم بود. جايى كه مدارا درشتى به حساب آيد به جاى مدارا درشتى بايد، بسا كه دارو بيمارى شود و درد درمان گردد.
تلخى نوميدى بهتر تا از اين و آن طلبيدن، و ورزيدن با پارسايى بهتر تا بىنيازى و به گناه آلوده گرديدن.
بسا اندرز دهد آن كه از او اندرز نپايند، و خيانت كند آنكه پى اندرز نزد او آيند، و بپرهيز از تكيه كردنت بر آرزوها كه آن كالاى احمقان است، و خرد به خاطر سپردن تجربههاست و بهتر چيز كه آزمودى آن بود كه پند تو در آن است. فرصت را غنيمت دان پيش از آنكه از دست رود و اندوهى گلوگير شود. هر خواهنده به مقصود نرسد و هر رفته باز نگردد. از جمله زيانها توشه رفتن فراهم نياوردن است و آخرت را تباه كردن. هر كارى را پايانى بود و آنچه برايت مقدر شده زودا كه به تو رسد. سوداگر به خطر افكننده خويش است، و بسا اندك كه بالندهتر از بيش است. نه در ياور بيمقدار سودى بود و نه در دوست به تهمت گرفتار.
چندانكه زمانه رام توست آن را آسان گير و به اميد بيشتر، خطر را بر خود مپذير، و بپرهيز از آن كه ستيزهجويى چون اسب سركش تو را بردارد [و به گرداب هلاكت درآرد]. چون برادرت از تو ببرد خود را به پيوند با او وادار، و چون روى بگرداند، مهربانى پيش آر، و چون بخل ورزد از بخشش دريغ مدار، و هنگام دورى كردنش از نزديك شدن، و به وقت سختگيرىاش از نرمى كردن، و به هنگام گناهش از عذر خواستن. چنانكه گويى تو بنده اويى، و چونان كه او تو را نعمت داده [و حقى برگردنت نهاده]، و مبادا اين نيكى را آنجا كنى كه نبايد، يا درباره آن كس كه نشايد. دشمن دوستت را دوست مگير تا دوستت را دشمن نباشى، و در پندى كه به برادرت مىدهى [نيك بود يا زشت] بايد با اخلاص باشى. خشم خود را اندك اندك بياشام كه من جرعهاى شيرينتر از آن نوشيدم و پايانى گواراتر از آن نديدم.
نرمى كن بدان كه با تو درشتى كند، باشد كه به زودى نرم شود. با دشمن خويش به بخشش رفتار كن كه آن شيرينترين دو پيروزى است [انتقام از او كشيدن يا بروى بخشيدن]. اگر خواستى از برادرت ببرى، جايى براى [دوستى] او نزد خود باقى گذار كه اگر روزى بر وى آشكار گرديد، بدان وسيلت بدان تواند رسيد.
كسى كه به تو گمان نيك برد [با كرده نيك] گمانش را راست كن. و حق برادرت را به اعتماد دوستى كه با او دارى ضايع مگردان، چه آن كس كه حق او را ضايع كردهاى برادرت به حساب نمىآمد. و مبادا با كسانت رفتارى كنى كه بدبختترين مردم نسبت به تو باشند. در آن كه تو را نخواهد دل مبند، و مبادا برادرت را در پيوند با تو گسستن عذرى بود قويتر از تو در پيوند با او بستن، و مبادا در بدى رساندن بهانهاىاش باشد قويتر از تو در نيكويى كردن. و ستم آن كه بر تو ستم كند در ديدهات بزرگ نيايد، چه او در زيان خود و سود تو كوشش نمايد، و پاداش آن كه تو را شاد كند آن نيست كه با وى بدى كنى.
دشمن دوستت را دوست مگير تا دوستت را دشمن نباشى، و در پندى كه به برادرت مىدهى [نيك بود يا زشت] بايد با اخلاص باشى. خشم خود را اندك اندك بياشام كه من جرعهاى شيرينتر از آن نوشيدم و پايانى گواراتر از آن نديدم.
بدان پسركم كه روزى دو تاست، آن كه آن را بجويى، و آنكه، تو را جويد. و اگر نزد آن نروى راه را به سوى تو پويد. چه زشت است فروتنى هنگام نيازمندى، و درشتى به وقت بىنيازى. بهره تو از دنيا همان است كه آبادانى خانه آخرتت بدان است. اگر بدانچه از دستت رفته مىزارى، پس زارى كن به همه آنچه در دست ندارى. از آنچه نبوده است بر آنچه بوده دليل گير، كه كارها همانندند و يكديگر را نظير. از آنان مباش كه پند سودشان ندهد جز با بسيار آزردن، كه خردمند پند به ادب گيرد و چارپا با تازيانه خوردن.
اندوهها را كه به تو روى آرد از خود دور گردان، با دل نهادن بر شكيبايى و اعتقاد بىگمان. آن كه از عدالت بگرديد به ستم گراييد. يار به منزلت خويشاوند است، و دوست كسى است كه در نهان به آيين دوستى پاىبند است، و هواى نفس را با رنج پيوند است. بسا نزديك كه از دور دورتر است، و بسا دور كه از نزديك نزديكتر. و بيگانه كسى است كه او را دوستى نيست.
آن كه پاى از حق برون نهد راه بر او تنگ شود. هر كه اندازه خود بداند حرمتش باقى ماند. استوارترين رشتهاى كه رشتهاى است كه ميان تو و خداست. آن كه در كار تو نپايد، دشمنت به حساب آيد. آنجا كه طمع به هلاكت كشاند، نوميد ماندن از نرسيدن به مقصود چون رسيدن بدان ماند. نه هر رخنهاى را آشكار توان ديد و نه بر هر فرصتى توان رسيد. بود كه بينا به خطا افتد و كور به مقصد خود رسد. بدى را واپس افكن چه هر گاه خواهى توانى شتافت، و بدان دست خواهى يافت. و از نادان گسستن چنان است كه به دانا پيوستن، و آن كه از زمانه ايمن نشيند، خيانت آن بيند. و آن كه زمانه را بزرگ داند وى را خوار گرداند. نه هر كه تير پراند به نشانه رساند. چون انديشه سلطان بگردد زمانه دگرگون شود. پيش از اين كه به راه افتى بپرس كه همراهت كيست، و پيش از [گرفتن] خانه ببين كه با كدام [همسايه] خواهى زيست.
بدان تو در منزلى هستى كه از آن رخت خواهى بست، و خانهاى كه بيش از روزى چند در آن نتوانى نشست، و در راهى هستى كه پايانش آخرت است، و شكار مرگى كه گريزنده از آن نرهد.
بپرهيز از آنكه در سخنت چيزى خندهآور آرى، هر چند آن را از جز خود به گفتار در آرى. بپرهيز از راى زدن با زنان كه سست رايند، و در تصميم گرفتن ناتوان، و در پردهشان نگاهدار تا ديدهشان به نامحرمان نگريستن نيارد. كه سخت در پرده بودن، آنان را از [هر گزند] بهتر نگاه دارد، و برون رفتنشان از خانه بدتر نيست از بيگانه كه بدو اطمينان ندارى و او را نزد آنان در آرى. و اگر توانى چنان كنى كه جز تو را نشناسند، روا دار، و كارى كه برون از توانايى زن است به دستش مسپار، كه زن گل بهارى است لطيف و آسيبپذير، نه پهلوانى است كارفرما و در هر كار دلير، و مبادا در گرامى داشت [او خود را] از حد بگذرانى يا او را به طمع افكنى و به ميانجى ديگرى وادار گردانى.
و بپرهيز از رشك نابجا كه آن درستكار را به نادرستى كشاند و پاكدامن را به بدگمانى خواند، و هر يك از خدمتكارانت را كارى به عهده بگذارد و آنان را بدان كار بگمار تا هر يك وظيفه خويش بگذارد و كار را به عهده ديگرى نگذارد، و خويشاوندانت را گرامى بدار كه آنان چون بال تواند كه بدان پرواز مىكنى، و ريشه تواند كه به آن باز مىگردى، و دست تو كه بدان حمله مىآورى. دين و دنياى تو را به خدا مىسپارم، و بهترين داورى را از وى براى تو درخواست دارم. امروز و هر زمان هم در اين جهان، و هم در آن جهان. و السلام.
برگرفته از کتاب على از زبان على، دكتر سيد جعفر شهيدى
گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي .
منبع:http://www.tebyan.net |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 22:53 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
داستان آنان كه به دنيا فريفته گرديدند(2) |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
سفارشارت حضرت علي(عليهالسلام) به امام حسن عليهالسلام
حضرت علي(عليهالسلام) در ادامه چنين پسر خود را نصيحت ميکنند:
و بدان پسركم آنچه بيشتر دوست دارم از وصيتم به كار بندى، از خدا ترسيدن است و بر آنچه بر تو واجب داشته، بسنده كردن، و رفتن به راهى كه پدرانت پيمودند و پارسايان خاندانت بر آن راه بودند، چه آنان از نگريستن در كار خويش باز نايستادند چنانكه تو مىنگرى، و نه از انديشيدن چنانكه تو مىانديشى، و انجام كار چنانشان كرد كه آنچه را شناختند به كار بستند، و از بند آنچه بر عهدهشان نبود رستند، و اگر نفس تو پذيرفتن چنين نتواند، و خواهد چنانكه آنان دانستند بداند، پس بكوش تا جستجوى تو از روى دريافتن و دانستن باشد، نه به شبههها در افتادن و جدال را بالا بردن، و پيش از اين كه اين راه را بپويى بايد از خداى خود يارى جويى. و براى توفيق خود روى بدو آرى و آنچه تو را به شبههاى دچار سازد يا به گمراهىات در اندازد، واگذارى.
و چون يقين كردى دلت روشن شد و ترسيد، و انديشهات فراهم شد و به كمال رسيد، و هم تو بر يك چيز مقصور گرديد، در آنچه برايت روشن ساختم بنگر [و چون نگريستى به كار ببر]. و اگر آنچه دوست دارى تو را دست نداد و آسودگى فكر و انديشهات ميسر نيفتاد، بدان! راهى را كه درست نمىبينى مىسپارى، و در تاريكى گام مىگذارى، و آن كه در طلب دين است نه آن است و نه اين است، و در چنين حال بازداشتن خويش بهترين است.
پس پسركم وصيت مرا نيك درياب [و از به كار بستن آن روى متاب] و بدان! آن كه مرگ را بر سر آدمى مىآرد، همان است كه زندگى را در دست دارد، و آن كه مىآفريند همان است كه مىميراند، و آن كه نابود مىسازد آن است كه باز مىگرداند و آن كه به بلا مىآزمايد هم او عافيت عطا مىفرمايد و بدان كه جهان بر پاى نمانده جز بر سنتى كه خدا كار آن را بر آن رانده يا نعمت است و يا ابتلا، و سرانجام پاداش روز جزا، يا ديگر چيزى كه خواست و بر ما ناپيداست.
اگر آنچه دوست دارى تو را دست نداد و آسودگى فكر و انديشهات ميسر نيفتاد، بدان! راهى را كه درست نمىبينى مىسپارى، و در تاريكى گام مىگذارى، و آن كه در طلب دين است نه آن است و نه اين است، و در چنين حال بازداشتن خويش بهترين است.
پس اگر دانستن چيزى از اين جمله بر تو دشوار گردد، آن دشوارى را از نادانى خود به حساب آر! چه، تو نخست كه آفريده شدى نادان بودى سپس دانا گرديدى، و چه بسيار است آنچه نمىدانى و در حكم آن سرگردانى، و بينشت در آن راه نمىيابد، سپس آن را نيك مىبينى و مىدانى. پس چنگ در [رشته بندگى] كسى بزن كه تو را آفريده، و به اندامت كرده و روزيت بخشيده. پس تنها بنده او مىباش و روى به سوى او آر و تنها از او بيم دار!
و بدان! پسركم كه هيچ كس چون رسول(صلي الله عليه و آله) از خدا آگاهى نداده است، پس خرسند باش كه او را راهبرت گيرى و براى نجات، پيشوايىاش را بپذيرى. من در نصيحت تو كوتاهى نكردم، و تو هر چند بكوشى و درباره خود بينديشى، به پايه انديشهاى كه من در حق تو دارم نخواهى رسيد!
و بدان پسركم، اگر پروردگارت شريكى داشت پيامبران او نزد تو مىآمدند و نشانههاى پادشاهى و قدرت او را مىديدى، و از كردار و صفتهاى او آگاه مىگرديدى. ليكن او خداى يكتاست. چنانكه خود، خويش را وصف كرده است. كسى در حكمرانى وى مخالف او نيست، و ملك او جاودانه و هميشگى است. آغاز همه چيزهاست و او را آغازى نيست، و آخر است پس از همه اشياء و او را نهايت نيست . برتر از آن است كه ربوبيت او را دلى فرا گيرد و يا در ديدهاى جاى پذيرد، و چون اين را دانستى كار چنان كن كه از چون تويى بايد، كه خرد منزلت است و بيمقدار، و توانايىاش كم و ناتوانيش بسيار و طاعت خدا را خواهان و از عقوبتش ترسان، و از خشم او هراسان كه خدا تو را جز نيكوكارى نفرموده و جز از زشتكارى نهى ننموده.
پسركم! من تو را از دنيا آگاه كردم، و از دگرگون شدنش و از ميان رفتن و دست به دست گرديدنش، و تو را خبر دادم از آن جهان، و آنچه در آنجا آماده است براى مردم آن، و براى تو درباره هر دو، مثلها راندم تا از آنها پند پذيرى و دستور كار خويشش گيرى. داستان آنان كه دنيا را آزمودند و شناختند همچون گروهى مسافرند، كه به جايى منزل كنند، ناسازوار، از آب و آبادانى به كنار. و آهنگ جايى كنند پر نعمت و دلخواه، و گوشهاى پر آب و گياه. پس رنج راه را بر خود هموار كنند، و بر جدايى از دوست و سختى سفر، و ناگوارى خوراك دل نهند. كه به خانه فراخ خود رسند، و در منزل آسايش خويش بيارمند. پس رنجى را كه در اين راه بر خود هموار كردند آزار نشمارند، و هزينهاى را كه پذيرفتند تاوان به حساب نيارند، و هيچ چيز نزدشان خوشايندتر از آن نيست كه به خانهشان نزديك كرده و به منزلشان در آورده.
پسركم آنچه بيشتر دوست دارم از وصيتم به كار بندى، از خدا ترسيدن است و بر آنچه بر تو واجب داشته، بسنده كردن، و رفتن به راهى كه پدرانت پيمودند و پارسايان خاندانت بر آن راه بودند، چه آنان از نگريستن در كار خويش باز نايستادند چنانكه تو مىنگرى، و نه از انديشيدن چنانكه تو مىانديشى.
و داستان آنان كه به دنيا فريفته گرديدند چون گروهى است كه در منزلى پر نعمت بودند، و از آنجا رفتند و در منزلى خشك و بىآب و گياه رخت گشودند. پس چيزى نزد آنان ناخوشايندتر و سختتر از جدايى منزلى نيست كه در آن به سر مىبردند و رسيدن به جايى كه بدان روى آوردند.
پسركم! خود را ميان خويش و ديگرى ميزانى به حساب آر. پس آنچه براى خود دوست مىدارى براى جز خود دوست بدار. و آنچه تو را خوش نيايد براى او ناخوش بشمار. و ستم مكن چنانكه دوست ندارى بر تو ستم رود، و نيكى كن چنانكه دوست مىدارى به تو نيكى كنند. و آنچه از جز خود زشت مىدارى براى خود زشت بدان، و از مردم براى خود آن را بپسند كه از خود مىپسندى در حق آنان، و مگوى [به ديگران] آنچه خوش ندارى شنيدن آن، و مگو آنچه را ندانى، هر چند اندك بود آنچه مىدانى، و مگو آنچه را دوست ندارى به تو گويند.
و بدان كه خودپسندى [آدمى] را از راه راست بگرداند، و خردها را زيان رساند. پس سخت بكوش و گنجور ديگرى مشو، و چون راه خويش يافتى چندانكه توانى پروردگارت را فروتن باش [و به راه اطاعت او رو].
و بدان كه پيشاپيش تو راهى است دراز، و رنجى جانگداز، و تو بىنياز نيستى در اين تكاپو از جستجو كردن به طرزى نيكو. توشه خود را به اندازه گير چنانكه تو را رساند، و پشتت سبك ماند، و بيش از آنچه توان دارى بر پشت خود منه كه سنگينى آن بر تو گران آيد. و اگر مستمندى يافتى كه توشهات را تا به قيامت برد، و فردا كه بدان نيازمندى تو را به كمال پس دهد، او را غنيمت شمار و بار خود را بر پشت او گذار. و توشه او را سنگين كن چنانكه توانى. چه بود كه او را بجويى و نشانى از وى ندانى، و غنيمت دان آن را كه در حال بىنيازيت از تو وام خواهد تا در روز تنگدستيت بپردازد، و بدان كه پيشاپيش تو گردنهاى دشوار است، سبكبار در بر شدن بدان آسودهتر از سنگينبار است، و كُند رونده در پيمودن آن زشت حالتر از شتابنده، و فرود آمدن تو در آن مسير بر بهشت يا دوزخ بود ناگزير.
داستان آنان كه به دنيا فريفته گرديدند چون گروهى است كه در منزلى پر نعمت بودند، و از آنجا رفتند و در منزلى خشك و بىآب و گياه رخت گشودند. پس چيزى نزد آنان ناخوشايندتر و سختتر از جدايى منزلى نيست كه در آن به سر مىبردند و رسيدن به جايى كه بدان روى آوردند.
پس، پيش از فرود آمدنت براى خويش پيشروى روانه ساز و پيش از رسيدنت خانه را بپرداز، كه پس از مرگ جاى عذر خواستن نيست، و نه راه به دنيا بازگشتن.
و بدان! كسى كه گنجينههاى آسمان و زمين در دست اوست تو را در دعا رخصت داده و پذيرفتن دعايت را بر عهده نهاده، و تو را فرموده از او خواهى تا به تو دهد، و از او طلبى تا تو را بيامرزد. و ميان تو و خود كسى را نگمارده تا تو را از وى بازدارد، و از كسى ناگزيرت نكرده كه نزد او برايت ميانجى آرد، و اگر گناه كردى از توبهات منع ننموده و در كيفرت شتاب نفرموده، و چون [بدو] باز گردى سرزنشت نكند، و آنجا كه رسوا شدنت سزاست پردهات را ندرد، و در پذيرفتن توبه بر تو سخت نگرفته و حساب گناهت را نكشيده، و از بخشايش نوميدت نگردانيده. بلكه بازگشتت را از گناه نيك شمرده و هر گناهت را يكى گرفته و هر كار نيكويت را ده به حساب آورده، و در بازگشت را برايت باز گذارده و چون بخوانيش آوايت را شنود، و چون راز خود را با او در ميان نهى آن را داند. پس حاجت خود بدو نمايى و آنچه در دل دارى پيش او بگشايى، و از اندوه خويش بدو شكايت كنى و خواهى تا غم تو را گشايد و در كارها ياريت نمايد، و از گنجينههاى رحمت او، آن را خواهى كه بخشيدنش از جز او نيايد از افزون كردن مدت زندگانى و تندرستيها و در روزيها فراوانى.
پس كليد گنجهاى خود را در دو دستت نهاده كه به تو رخصت سؤال از خود را داده تا هر گاه خواستى درهاى نعمت او را با دعا بگشايى، و باريدن باران رحمتش را طلب نمايى. پس دير پذيرفتن او تو را نوميد نكند كه بخشش بسته به مقدار نيت بود، و بسا كه در پذيرفتن دعايت درنگ افتد، و اين براى آن است كه پاداش خواهنده بزرگتر شود و جزاى آرزومند كاملتر. و بود كه چيزى را خواستهاى و تو را ندادهاند، و بهتر از آن در اين جهان يا آن جهانت دادهاند، يا بهتر بوده كه از تو بازداشتهاند.
برگرفته از کتاب على از زبان على، دكتر سيد جعفر شهيدى
گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي .
منبع:http://www.tebyan.net
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 22:52 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
وصيت پدري که در آستانه فناست(1) |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
سفارش حضرت به امام حسن عليه السلام
سفارش حضرت علي(عليهالسلام) به امام حسن(عليهالسلام) كه آن را هنگام بازگشت از صفين، در مقابل حاضرين نوشته است.
از پدرى كه: در آستانه فناست و چيرگى زمان را پذيراست، زندگى را پشت سر نهاده، به گردش روزگار گردن داده، نكوهنده اين جهان است. و آرمنده سراى مردگان، و فردا كوچنده از آن.
به فرزندى كه: آرزومند چيزى است كه به دست نيايد، رونده راهى است كه به جهان نيستى درآيد . فرزندى كه بيماريها را نشانه است و در گرو گذشت زمانه. تير مصيبتها بدو پران است، و خود دنيا را بنده گوش به فرمان. سوداگر فريب است و فنا را وامدار، و بندى مردن و هم سوگند اندوههاى [جانآزار] و غمها را همنشين است و آسيبها را نشان، و به خاك افكنده شهوتهاست و جانشين مردگان.
اما بعد، آنچه آشكار از پشت كردن دنيا بر خود ديدم، و از سركشى روزگار و روى آوردن آخرت بر خويش سنجيدم، مرا از ياد جز خويش باز مىدارد، و به نگريستنم بدانچه پشت سر دارم نمىگذارد جز كه من، هر چند مردمان را غمخوارم بيشتر غم خود دارم.
اين غمخوارى راى مرا بازگردانيد، و از پيروى خواهش نفسم بپيچانيد. و حقيقت كار را برايم آشكار نمود، و مرا به كارى راست واداشت كه بازيچهاى در آن نبود، و با حقيقت [روبرو ساخت] كه دروغى آن را نيالود. و تو را ديدم كه پارهاى از منى، بلكه دانستم كه مرا همه جان و تنى. چنانكه اگر آسيبى به تو رسد به من رسيده، و اگر مرگ به سر وقتت آيد، رشته زندگى مرا بريده. پس كار تو را چون كار خود شمردم، و اين اندرزها را به تو راندم تا تو را پشتيبانى بود. خواه من زنده مانم و تو را در كنار، يا مرده و جايگزين دار القرار.
تو را سفارش مىكنم به ترس از خدا، و پيوسته در فرمان او بودن، و دلت را به ياد او آبادان نمودن، و به ريسمان اطاعتش چنگ در زدن، و كدام رشته استوارتر از طاعت خدا ميان خود و او دارى، اگر بگيريش و بدان دست در آرى؟
تو را سفارش مىكنم به ترس از خدا، و پيوسته در فرمان او بودن، و دلت را به ياد او آبادان نمودن، و به ريسمان اطاعتش چنگ در زدن، و كدام رشته استوارتر از طاعت خدا ميان خود و او دارى، اگر بگيريش و بدان دست در آرى؟
دلت را به اندرز زندهدار و به پارسايى بميران، و به يقين نيروبخش و به حكمت روشن گردان، و با ياد مرگش خوار ساز، و به اقرار به نيست شدنش وادار ساز. و به سختيهاى دنيايش بينا گردان و از صولت روزگار و دگرگونى آشكار ليل و نهارش بترسان، و خبرهاى گذشتگان را بدو عرضه دار، و آنچه را به آنان كه پيش از تو بودند رسيد به يادش آر، و در خانهها و بازماندههاى آنان بگرد و بنگر كه چه كردند، و از كجا به كجا شدند و كجا بار گشودند و در كجا فرود آمدند. آنان را خواهى ديد كه از كنار دوستان رخت بستند و در خانههاى غربت نشستند، و چندان دور نخواهد نمود كه تو يكى از آنان خواهى بود.
پس در نيكو ساختن اقامتگاه خويش بكوش، و آخرت را به دنيا مفروش. در آنچه نمىدانى سخن را واگذار و آنچه را بر عهده ندارى بر زبان ميار. و راهى را كه در آن از گمراهى، ترسى مسپار، كه هنگام سرگردانى گمراهى، باز ايستادن بهتر است تا در كارهاى بيمناك افتادن.
به كار نيك امر كن و خود را در شمار نيكوكاران در آر. و به دست و زبان، كار ناپسند را زشت شمار. و از آن كه كار ناپسند كند با كوشش، خود را دور بدار. در راه خدا بكوش، چنانكه شايد، و از سرزنش ملامتگرانت بيمى نبايد. براى حق به هر دشوارى، هر جا بود در شو. و در پى آموختن دين رو. خود را به شكيبايى عادت ده در آنچه ناخوشايند است، كه شكيبايى ورزيدن عادتى پسنديده و ارجمند است. در همه كارها نفس خود را به پناه پروردگارت در آر، كه به پناهگاهيش در آوردهاى استوار، و نگاهبانى پايدار و آنچه از پروردگارت خواهى تنها از او خواه، كه به دست اوست بخشيدن و محروم نمودن، و فراوان طلب خير كن و نيك در كارها ببين و آن را كه بهتر است بگزين و وصيت مرا درياب و روى از آن متاب، كه بهترين گفته سخنى است كه سود دهد و بدان كه سودى نيست در دانشى كه فايدتى نبخشد، و نه در فرا گرفتن علمى كه دانستن آن سزاوار نبود.
خبرهاى گذشتگان را بدو عرضه دار، و آنچه را به آنان كه پيش از تو بودند رسيد به يادش آر، و در خانهها و بازماندههاى آنان بگرد و بنگر كه چه كردند، و از كجا به كجا شدند و كجا بار گشودند و در كجا فرود آمدند. آنان را خواهى ديد كه از كنار دوستان رخت بستند و در خانههاى غربت نشستند، و چندان دور نخواهد نمود كه تو يكى از آنان خواهى بود.
پسركم! چون ديدم ساليانى را پشت سر نهادهام و به سستى در افتاده، بدين وصيت براى تو پيشدستى كردم، و خصلتهايى را در آن برشمردم، از آن پيش كه مرگ بشتابد و مرا دريابد. و آنچه در انديشه دارم به تو ناگفته ماند، يا انديشهام نيز، همچون تنم نقصانى به هم رساند، يا پيش از [نصيحت] من پارهاى خواهشهاى نفسانى بر تو غالب گردد، يا فريبندگيهاى دنيا تو را بفريبد.
پس همچون شترى باشى گريزان و سرسخت و نا به فرمان و دل جوان، همچون زمين ناكشته است، هر چه در آن افكنند بپذيرد، پس به ادب آموختنت پرداختم، پيش از آن كه دلت سخت شود و خردت هوايى ديگر گيرد، تا با رأى قاطع روى به كار آرى، و از آنچه خداوندان تجربت در پى آن بودند و آزمودند بهره بردارى، و رنج طلب از تو برداشته شود و نيازت به آزمودن نيفتد. پس به تو آن رسد كه ما [به تجربت] بدان رسيديم، و براى تو روشن شود آنچه گاهى تاريكش مىديديم.
پسركم! هر چند من به اندازه همه آنان كه پيش از من بودهاند نزيستهام، اما در كارهاشان نگريستهام و در سرگذشتهاشان انديشيده، و در آنچه از آنان مانده، رفته و ديدهام تا چون يكى از ايشان گرديدهام، بلكه با آگاهى كه از كارهاشان به دست آوردهام گويى چنان است كه با نخستين تا پسينشان به سر بردهام. پس از آنچه ديدم، روشن را از تار و سودمند را از زيانبار باز شناختم و براى تو از هر چيز زبده آن را جدا ساختم و نيكويى آن را برايت جستجو كردم، و آن را كه شناخته نبود از دسترس تو به دور انداختم، و چون به كار تو چونان پدرى مهربان عنايت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم، چنان ديدم كه اين عنايت در عُنفوان جوانيت به كار رود و در بهار زندگانى، كه نيتى پاك دارى و نهادى بى آك، و اينكه نخست تو را كتاب خدا بياموزم، و تأويل آن را به تو تعليم دهم، و شريعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام بر تو آشكار سازم و به ديگر چيز نپردازم. سپس از آن ترسيدم كه مبادا رأى و هوايى كه مردم را دچار اختلاف گردانيد تا كار بر آنان مشتبه گرديد، بتازد و بر تو نيز كار را مشتبه سازد.
پس هر چند آگاه ساختنت را از آن، خوش نداشتم استوار داشتنش را پسنديدهتر داشتم تا آن كه تو را به حال خود واگذارم، و به دست چيزى كه هلاكت در آن است بسپارم، و اميد بستم كه خدا توفيق رستگاريت عطا فرمايد، و راه راست را به تو بنمايد. پس اين وصيت را در عهدهات ميگذارم [و تو را به خدا مىسپارم].
برگرفته از کتاب على از زبان على، دكتر سيد جعفر شهيدى.
گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي .
منبع:http://www.tebyan.net
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 22:50 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
مفهوم حقیقى نماز از علی علیه سلام |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
مفهوم حقیقى نماز
جابر بن عبدالله انصارى گوید:
روزى به همراه مولاى متقیان، امام على(علیهالسلام) بودم، شخصى را دیدیم كه مشغول نماز است، حضرت به او خطاب كرد و فرمود: آیا معنا و مفهوم نماز را مىدانى كه چگونه و براى چه مىباشد؟
اظهار داشت: آیا براى نماز مفهومى غیر از عبادت هم هست؟
حضرت فرمود: آرى، به حق آن كسى كه محمد(صلّى الله علیه و آله) را به نبوت مبعوث گردانید، نماز داراى تاویل و مفهومى است كه تمام معناى عبودیت در آن خواهد بود.
آن شخص عرض كرد: پس مرا تعلیم فرما.
امام فرمود: معنا و مفهوم اولین تكبیر آن است كه خداوند، سبحان و منزّه است از این كه داراى قیام و قعود باشد.
دوّمین تكبیر یعنى؛ خداوند، موصوف به حركت و سكون نمىباشد.
سوّمین تكبیر یعنى؛ این كه نمىتوان او را به جسمى تشبیه كرد.
چهارمین تكبیر یعنى؛ چیزى بر خداوند عارض نمىشود.
پنجمین تكبیر مفهومش آن است كه خداوند، نه محلّ خاصّى دارد و نه چیزى در او حلول مىكند.
ششمین تكبیر معنایش این است كه زوال و انتقال و نیز تغییر و تحوّل براى خداوند مفهومى ندارد.
و هفتمین تكبیر یعنى؛ بدان كه خداوند سبحان همچون دیگر اجسام، داراى ابعاد و جوارح نیست .
سپس در ادامه فرمایش خود فرمود: معناى ركوع آن است كه مىگویى: خداوندا! من به تو ایمان آوردهام و از آن دست برنمىدارم، گرچه گردنم زده شود.
و چون سر از ركوع بر مىدارى و مىگویى: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ الحَمْدلله ربّ العالمین» ؛ خداوندا! تو مرا از عدم به وجود آوردهاى و من چیزى نبوده و نیستم، پس هستىِ مطلق تویى .
و هنگامى كه سر بر سجده فرود آورى، گویى: خداوندا! مرا از خاك آفریدهاى؛ و سر بلند كردن از سجده یعنى؛ مرا از خاك خارج گرداندهاى .
و همین كه دوّمین بار سر بر سجده گذارى یعنى؛ خداوندا! تو مرا در درون خاك برمىگردانى؛ و چون سر بلند كنى گویى: و مرا از درون همین خاك در روز قیامت براى بررسى اعمال خارج مىگردانى .
و مفهوم تشهّد، تجدید عهد و میثاق و اعتقاد به وحدانیّت خداوند؛ و نیز شهادت بر نبوّت حضرت رسول و ولایت اهل بیت او (علیهم صلوات الله) مىباشد.
و معناى سلام، ترحّم و سلامتى از طرف خداوند بر بنده نمازگزار است، كه در واقع ایمنى از عذاب قیامت باشد.
برگرفته از مستدرك الوسائل، ج 4، ص 105، ح 5/ بحارالانوار، ج 84، ص 253، ح 38.
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .
منبع:http://www.tebyan.net |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 22:48 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
بخشنامههاى حضرت علي(عليهالسلام) به كارگزاران |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
تعدادى از بخشنامههاى حضرت به كارگزارانش
حضرت اميرالمؤمنين(عليهالسلام) علاوه براي اين كه اعمال تك تك كارگزارانش را زير نظر داشت و توصيههاى لازم را به آنها مىكرد، در بعضى از مواقع بخشنامههايى در زمينههاى گوناگون صادر مىكرد كه ما چند نامه حضرت را در اين باره نقل مىكنيم:
1- بعد از مرگ عثمان و بيعت مردم با حضرت، ايشان طىّ نامهاى به فرماندهان لشكر كه در گوشه و كنار كشور اسلامى پراكنده بودند و مسؤوليت حفظ و اداره مناطق خود را به عهده داشتند، چنين نوشت:
امّا بعد، فانّما اهلك من كان قبلكم انّهم منعوا النّاس الحقّ فاشتروه واخذوهم بالباطل فاقتدوه(1)؛ آنچه باعث هلاكت كسانى كه قبل از شما بودند گرديد، اين بود كه آنان، مردم را از حقّ محروم كردند، پس آن را فروختند (و رها كردند و يا با رشوه خريدند) و آنها را به باطل گرفتار كردند، پس مردم نيز پيروى كردند.
يعنى، جلوگيرى امرا، فرماندهان و حكّام از حق، باعث گرايش مردم به باطل گرديد و اين امرا هستند كه مىتوانند مردم را در جهت صحيح قرار داده، آنان را از انحراف باز دارند.
2- حضرت اميرالمؤمنين طىّ بخشنامهاى به كارگزاران خود دستور داد كه بايد احترام مسلمانان را مراعات كنند، اما اين بدان معنا نيست كه تسليم توقّعات غلط آنها شوند.
آنچه باعث هلاكت كسانى كه قبل از شما بودند گرديد، اين بود كه آنان، مردم را از حقّ محروم كردند، پس آن را فروختند (و رها كردند و يا با رشوه خريدند) و آنها را به باطل گرفتار كردند، پس مردم نيز پيروى كردند.
امام صادق(عليهالسلام) مىفرمايد كه حضرت اميرالمؤمنين به كارگزاران خود چنين مىنوشت:
لا تسخروا المسلمين و من سالكم غير الفرضية فقد اعتدى فلا تعطوه(2)؛ مسلمانان را مسخره نكنيد و هر كس بيشتر از آنچه مقرّر شده است، از شما طلب كرد، از مرز خود تجاوز كرده است، پس به او چيزى ندهيد.
يعنى مساوات را درباره حقوق مسلمانان مراعات كنيد و از مرز عدالت خارج نشويد.
3- حضرت درباره جلوگيرى از اسراف و صرفهجويى در بيت المال، در نامهاى به تمام كارگزاران خود نوشت:
ادقّوا اقلامكم و قاربوا بين سطوركم واحذفوا عنّى فضولكم و اقصدوا قصد المعانى و ايّاكم و الاكثار فانّ اموال المسلمين لاتحتمل الاضرار(3)؛ نوك قلمهاى خود را تيز كنيد و خطوط را نزديك بنويسيد و كلمات اضافى براى من ننويسيد و به معانى توجّه كنيد و از زيادهروى برحذر باشيد، زيرا اموال مسلمانان تحمّل ضرر را ندارد.
4- حضرت در بخشنامهاى درباره نماز، اوقات آن را تعيين نمود و در آخر اين گونه به آنها توصيه كرد:
و صلّوا بهم صلاة اضعفهم ولا تكونوا فتّانين(4)؛ ونماز بخوانيد به صورتى كه حال ضعيفترين افراد را (با كوتاه كردن نماز) مراعات كنيد و باعث فتنه و فساد نباشيد(با طول دادن نماز و ايجاد مشقّت براى مامومين آنان جماعت را ترك كرده و يا باعث بطلان نمازشان گردد).
5- حضرت در نامهاى كه به فرماندهان لشكر و مرزبانان نوشت، حقوق متقابل حاكم و كارگزارانش را يادآورى نمود و در ابتدا فرمود:
مسلمانان را مسخره نكنيد و هر كس بيشتر از آنچه مقرّر شده است، از شما طلب كرد، از مرز خود تجاوز كرده است، پس به او چيزى ندهيد.
امّا بعد، فانّ حقّا على الوالى ان لايغيّره على رعيّته فضل ناله و لا طول خصّ به و ان يزيده ما قسم الله له من نعمه دنوّا من عباده و عطفا على اخوانه؛ سزاوار است كارگزار را فضلى كه به او رسيده و نعمتى كه به او اختصاص داده شد، سبب تغيير حال او بر رعيّت نشود (مقام، او را به آزار ديگران واندارد) و نعمتهايى كه خداوند بهره او گردانيده است، وى را به نزديكى بيشتر با بندگان خدا و مهربانى فزونتر بر برادرانش وادارد.
سپس درباره حقوق متقابل فرمود:
آگاه باشيد حقّ شما بر من اين است كه رازى را از شما پوشيده ندارم، مگر در جنگ و كارى را بدون مشورت با شما انجام ندهم، مگر در حكم شرعى و در رساندن حقّى را كه بجاست كوتاهى نكنم و از آن قبل از تمام كردنش دست برندارم و اين كه شما در حقّ، نزد من برابر باشيد. پس هرگاه رفتار من با شما چنين شد، بر خداست كه نعمت را بر شما تمام كند و حقّ من بر شما پيروى و فرمانبردارى است و اين كه از فرمان من سرپيچى نكنيد و در كارى كه صلاح بدانم كوتاهى ننماييد و در سختيهاى راه حق فرو رويد. پس اگر شما اينها را درباره من به جا نياوريد، كسى از كجرو شما نزد من خوارتر نيست . پس او را به كيفر بزرگ مىرسانم و نزد من، رخصت و رهايى براى او نمىباشد و شما اين پيمان را از سران (زير دست) خود بگيريد و از خود به ايشان، چيزى را كه خداوند به آن، كار شما را اصلاح مىفرمايد، ببخشيد. والسلام.(5)
پينوشتها:
1- نهج السعادة، ج 4، ص 29/ معادن الحكمة، ج 1، ص 304/ نهج البلاغه صبحى صالح، نامه 79، ص 466.
2- نهج السعادة، ج 4، ص 31/ تهذيب الاحكام، ج 7، ص 153.
3- نهج السعادة، ج 4، ص 30/ خصال صدوق، ص 310/ بحارالانوار، ج 41، ص 105.
4- نهج البلاغه صبحى صالح، نامه 52، ص 426 / فيض الاسلام، ص 986.
5- نهج البلاغه فيض الاسلام، نامه 50، ص 982 و صبحى صالح، ص 424 و وقعه صفين با اندكى تغيير در عبارات ، ص 207.
برگرفته از سيماى كارگزاران اميرالمومنين على عليهالسلام، ج ?، حجة الاسلام والمسلمين على اكبر ذاكرى .
گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي .
منبع:http://www.tebyan.net |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 22:47 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
اي دنيا کاش علي ديگري ميآوردي! نگاه بزرگان به امام علي(عليهالسلام) |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
جبران جليل
«به عقيده من على بن ابيطالب(عليهالسلام) نخستين مرد از قوم عرب است كه وجودش جامع همه فضائل كامله بوده، و روح فضيلت را در قوم خويش دميد و آهنگ آن را به گوش مردم رسانيد كه پيش از آن مانند آن را نشنيده بودند، به گونهاى كه آنها در بين تاريكىهاى جاهليّت از روش روشن او متحيّر ماندند، آن كس كه طريقه امام على(عليهالسلام) را پسنديد به فطرت سليم بازگشت و از نهاد پاك خود راى گرفت، و آنكه از درِ خصومت وارد شد، جاهليّت را ترجيح داد، چه او فرزند جاهليّت بود.»
جبران خليل معتقد بود كه: دو طايفه شيفته روش على بودند؛
يكى خردمندان پاك دل،
و ديگرى نيكو سرشتان با ذوق .
على بن ابيطالب(عليهالسلام) شهيد عظمت خويش گشت، او از دنيا رفت در حالى كه نماز بر زبانش جارى و دلش از شوق خدا لبريز بود، مردم عرب حقيقت مقام او را درك نكردند، تا گروهى از مردم كشور همسايه آنها "ايران" برخاسته اين گوهر گرانبها را از سنگ تشخيص داده و او را شناختند.
جبران خليل اضافه مى كند كه:
على(عليهالسلام) مانند پيامبران درگذشت، مقام و شان او در بصيرت و بينائى مانند پيامبران بود، و اختصاص به شهر و بلد و قوم و زمان و مكان خاصّى نبوده است، بلكه شخصيت او بين المللى بود.
جبران هميشه نامِ على(عليهالسلام) را در مجالس خاصّ و عامّ به زبان مىآورد و تعظيم مىكرد و مىگفت على از جهان رفت، اما هنوز رسالت خويش را، به كمال تبليغ نكرده بود.(1)
شبلى شميل
شبلى شميل(2) درباره على(عليهالسلام) مىگويد:
امام على(عليهالسلام) شخصيتى است كه پس از چهارده قرن يك فرد مادى كه پيوند او با تمام مذاهب گسسته است و جز مادّه و انرژى چيزى را نمىپذيرد، درباره امام على(عليهالسلام) چنين مىگويد:
جبران خليل معتقد بود كه: دو طايفه شيفته روش على بودند؛
يكى خردمندان پاك دل،
و ديگرى نيكو سرشتان با ذوق .
اَلاِْمامُ عَلِىُّ بْنَ ابيطالِبٍ عَظيمُ الْعُظَماءِ نُسْخَةٌ مُفْرَدَةٌ لَمْ يَرَلَها الشَّرقُ وَ لاالغَرْبُ صُورةً طِبَقَ الاصْلَ لا قَديما وَ لا حِديثا؛ امام و پيشواى انسانها على بن ابيطالب(عليهالسلام) بزرگ و يگانه نسخهايست با اصل خود (پيامبر عاليقدر اسلام) مطابق است، هرگز اهل شرق و غرب، نسخهاى مطابق او، در گذشته و حال نديده است.(3)
ميخائيل نعيمه
ميخائيل نعيمه، يكى از دانشمندان ملت مسيح است، در مقدمه و تقريظى كه بر كتاب "صوت العدالة الانسانيّه" نوشته، درباره حضرت على(عليهالسلام) چنين مىگويد:
پهلوانى امام(عليهالسلام) نه تنها در ميدان نبرد بود، بلكه در روشنبينى و پاكدلى و بلاغت و سحر بيان و اخلاق فاضله و شور ايمان و بلندى همّت و يارى ستمديدگان و نااميدان و متابعت حق و راستى و بالجمله در همه صفات حسنه، پهلوان بود.
هر چند مدتها بر آن گذشته است، اما هنوز سودهاى بسيارى از آن مىتوان برد،
هرگاه بخواهيم بنياد زندگى نيكو و سعادتمندى را بگذاريم، بايد به روش او رجوع كرده و دستور و نقشه را از او بگيريم.(4)
جوح جرداق
جُرج جرداق مسيحى، نويسنده معروف لبنانى در كتاب «صوت العدالة الاسلاميّة» درباره على (عليهالسلام) چنين مىنويسد:
ماذا عَلَيْكِ يا دُنْيا لَوْ حَشَدْتِ قُواكِ فَاَعْطَيْتِ فى كُلِّ زَمَنٍ عَلِيّا بِعَقْلِهِ وَ قَلْبِهِ وَ لِسانِهِ وَ ذى فِقارِهِ؛ اى دنيا چه مىشد اگر همه نيروهايت را در هم مىفشردى و در دوران ما شخصيتى مانند على(عليهالسلام) را با آن عقل و دل و زبان و شمشير، نمودار مىكردى؟(5)
كارليل فيلسوف انگليسى
فيلسوف انگليسى، كارليل، در بخشهاى اسلامى هرگاه به نام على(عليهالسلام) مىرسيد، بزرگى على چنان او را به وجد مىآورد و نيروى عظمت آن حضرت چنان تحريكش مىكرد كه از بحث علمى بيرون مىشد و بى اختيار شروع به مديحه سرائى او مىكرد و چنين مىگفت:
«ما نمىتوانيم على را دوست نداشته باشيم و به وى عشق نورزيم زيرا هر چه خوبى هست كه ما آن را دوست داريم، همه در على جمع بوده است، او جوانمرد شريف و بزرگوارى بود كه دلش سرشار از مهر و عطوفت و دليرى بود، از شير شجاعتر، اما شجاعتش آميخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.
پيش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظرخواهى كردند، فرمود:
اگر زنده ماندم خود مىدانم چه كنم و اگر درگذشتم اختيار با شماست، اگر او را خواستيد قصاص كنيد به جاى يك ضربت، يك ضربت بيش نزنيد، و اگر عفو نماييد به تقوا نزديكتر است.»(6)
پهلوانى امام(عليهالسلام) نه تنها در ميدان نبرد بود، بلكه در روشنبينى و پاكدلى و بلاغت و سحر بيان و اخلاق فاضله و شور ايمان و بلندى همّت و يارى ستمديدگان و نااميدان و متابعت حق و راستى و بالجمله در همه صفات حسنه، پهلوان بود.
لامنس، مستشرق معروف مىگويد:
براى عظمت على بن ابيطالب اين بس كه تمام اخبار و تواريخ علمى اسلامى، از او سرچشمه مىگيرد، او حافظه و قوّه شگفت انگيزى داشته كه همه علماء و دانشمندان، اخبار و احاديث خود را براى وثوق و اعتبار به او مىرسانند.
علماى اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند كه گفتار خود را به على(عليهالسلام) مستند دارند.
چه گفتار او حجيّت قطعى داشت و او باب مدينه علم بود و با "روح كلّى" پيوند تامّ داشته است.(7)
بولس سلامه
وي يكى از شخصيتهاى ادبى و از مفاخر شعراى مسيحى عرب به شمار مىرود، او ديوان اشعارش را به هدف مقدّس تعريف و توصيف على(عليهالسلام) مشحون ساخته است.(8)
نظر بارون كارديفو، در مورد على(عليهالسلام)
عالِمِ فرانسوى "بارون كارديفو" در اسباب و علل حوادث اسلام تفحّص كامل نموده و حقايق بسيارى در اين موضوع كشف كرده و آن را با اُسلوب شيرين مربوط به يكديگر قرار داده و از پهلوانى و شجاعت على (عليهالسلام) در جنگهاى مسلمانان با قريش بسيار سخن گفته و دليرى او را مىستايد و مىگويد:
على(عليهالسلام) پهلوانى بود كه در عين دليرى دلسوز و رقيق القلب بود، شهسوارى بود كه در هنگام رزم آزمايى زاهد بود او از دنيا صرف نظر نموده و به مقام و منصب بى اعتنائى بود، او در راه حقيقت جان خويش را فدا كرد، روح او بسيار عميق، و انتهاى آن ناپديد و در هر جايى خوف الهى او را فرو گرفته بود.(9)
سخنان «مادام ديالافوا» (سيّاح فرانسوى) در مورد امام على (عليهالسلام)
مادام ديالافوا در مقام تعريف حضرت على(عليهالسلام) چنين مىنويسد:
احترام على(عليهالسلام) در نزد شيعه به منتهى درجه است و حقّا هم بايد اينطور باشد، زيرا اين مرد بزرگ علاوه بر جنگها و فداكارىهايى كه براى پيشرفت اسلام كرد در دانش و فضائل و عدالت و صفات نيك بى نظير بود و نسلى پاك و مقدّس هم از خود باقى گذارد.
على كسى است كه در قضاوت به منتهاى درجه عدالت رفتار مىكرد و در اجراى قوانين الهى اصرار و پافشارى داشت .
على كسى است كه تمام اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود.
فرزندانش نيز از او پيروى كردند و براى پيشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند.
اميرالمؤمنين على(عليهالسلام) كسى است كه بتهايى را كه اعراب، شريك خداى يگانه مىپنداشتند، همه را شكست و وحدتپرستى را تبليغ كرد.
على كسى است كه در قضاوت به منتهاى درجه عدالت رفتار مىكرد و در اجراى قوانين الهى اصرار و پافشارى داشت .
على كسى است كه تمام اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود.
على كسى است كه تهديد و نويدش قطعى بود.
«مادام ديالافوا» در ادامه اين بحث خطاب به خود چنين مىگويد:
اى چشمان من گريه كنيد و اشكهاى خود را با آه و ناله من مخلوط نمائيد و براى اولاد پيامبر كه مظلومانه شهيد شدند، عزادارى كنيد.(10)
پطروفشكسى، استاد دانشگاه لنينگراد، گويد:
على(عليهالسلام) تا سرحدّ شور و عشق پاىبند دين و صادق و راستگو بود ... و تمام صفات اولياء الله يكجا در وجودش جمع بود.(11)
پينوشتها:
1- صوت العدالة الانسانيه، ج 1، ص 416، ترجمه شعرانى .
2- شبلى دانشمندى است مادّى كه در سال 1335 هجرى درگذشت، وِى شاگرد برجسته مكتب داروين بوده و نخستين كسى است كه نظريّه تحوّل را در شرق منتشر ساخت سپس برخلاف مكتب استاد خود، كه يك فرد الهى بود، به انكار مقدّسات و جهان ماوراء طبيعت برخاست و تا لحظه مرگ از مكتب مادّى گرى پيروى نمود.
وى با اصرارى كه در انكار توحيد داشت، دلايل روشن و واضح وجود صانع را نديده مىگرفت، ولى در برابر شخصيّت فرزند ابيطالب(عليهالسلام) سر تعظيم فرود آورده و عظمت پيشواى موحّدان را پس از چهارده قرن از لابلاى تاريخ و آثار فكرى و علمى او لمس مىنمود.
3- كتاب پژوهش عميق، ص 6 - 7، و الامام على، ج 1، ص 4 .
4- صوت العدالة الانسانيّه، ج 1، ص 2 – 3، مقدّمه شعرانى .
5- صوت العدالة .
6- ترجمه صوت العدالة الانسانيّه، ج 1، ص 424 .
7- زندگانى اميرالمؤمنين، ج 1 ص 8، لامنس يكى از كشيشان بلژيك است كه در زبان عربى و تاريخ عرب مهارت تامّ داشت، امّا به سبب تعصّب دينى، مقدّسات اسلامى را زشت جلوه داده ، وى در سال 1937 ميلادى وفات يافت .
8- زندگانى اميرالمؤمنين، ج 1، ص 9 .
9- صوت العدالة الانسانيّه، ج 1، ص 426 .
10- سفرنامه ديالافوا، ص 683، تاليف ديالافوا و ترجمه فرموشى چاپ دوّم ، مادام ديالافوا يك زن مسيحى اهل فرانسه بوده و در سال 1881 ميلادى به همراه شوهر خود به ايران مسافرت كرده است. 11- مقدّمه تفسير نهج البلاغه، استاد محمّد تقى جعفرى، ج 1، ص 210 .
برگرفته از کتاب الگوهاى رفتارى امام على(عليهالسّلام)، ج 13، (امام على (عليهالسلام) و مباحث تربيتي)، مرحوم محمّد دشتى .
گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي .
منبع:http://www.tebyan.net |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 22:46 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
چراغي که هرگز خاموش نگردد |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
جز وصيت كوتاهى كه از حضرت علي(عليهالسلام) در هنگام ضربت خوردن نقل کرديم؛ از امام وصيتهاى ديگرى نيز در سندهاى قديمى ديده مىشود. برخى از آنها را پيش از ضربت خوردن فرموده و برخى را پس از آن كه متوجه ديدار خدا گرديد.
قاضى محمد بن سلامه معروف به قضاعى متوفاى 405 هجرى در مجموعهاى از سخنان على (عليهالسلام) كه آن را دستور معالم الحكم ناميده، اين وصيت را از امام آورده است. چون پسر ملجم او را ضربت زد، امام حسن(عليهالسلام) گريان بر او درآمد. پرسيد:
ـ «پسرم چرا گريه ميكنى؟»
ـ «چرا نگريم كه تو در نخستين روز آن جهان و آخرين روز اين جهانى.»
ـ «پسرم! چهار چيز را كه به تو ميگويم به خاطر بسپار و به كار گير، و چهار چيز را كه اگر بدان كار نكنى اندك زيانى به تو نميرساند.»
ـ «پدر آن چهار چيز كه بايد به كار دارم چيست؟»
ـ «خرد، برترين توانگرى است و بدترين تهيدستى، نادانى است و خودبينى وحشتناكترين وحشت و خوشخوئى گرامىترين حسب.»
ـ «اين چهار خصلت، آن چهار ديگر را هم بگو!»
ـ«از دوستى احمق بپرهيز كه او خواهد تو را سود رساند ليكن به زيانت كشاند. از دوستى با دروغگو كه دور را به تو نزديك و نزديك را دور نمايد. و از دوستى بخيل كه چيزى را كه بدان سخت نيازمندى از تو دريغ ميدارد. و دوستى تبهكار كه تو را به هنگام سود خود ميفروشد.» (1)
و هم اين وصيت را در مجموعه خود آورده است:
چون امير مؤمنان ضربت خورد كسان او و گروهى از ياران خاص او گرد وى فراهم آمدند. امام فرمود:
«سپاس خداى را كه اجلها را مدت نهاده است و روزى بندگان را مقدر داشته، و براى هر چيز، حدى گزارده و در كتاب خود از چيزى كوتاهى نفرموده. كه گويد:
هر جا باشيد مرگ شما را درمىيابد هر چند در برجهاى استوار برافراشته باشيد. (2)
سپاس خداى را كه اجلها را مدت نهاده است و روزى بندگان را مقدر داشته، و براى هر چيز، حدى گزارده و در كتاب خود از چيزى كوتاهى نفرموده. كه گويد: هر جا باشيد مرگ شما را درمىيابد هر چند در برجهاى استوار برافراشته باشيد.
و خداى عز و جل گفت:
اگر در خانههاى خود مانيد، آنان كه سرنوشتشان كشته شدن است به كشتنگاه خود مىروند.(3)
و پيمبر خود را گفت:
به معروف امر كن و از منكر باز دار و بدانچه به تو مىرسد شكيبا باش كه اين از كارهاست كه در آن عزم راسخ بايسته است.(4)
حبيب خدا و بهترين آفريده او كه راستگو است و راستگويى او گواهى شده است مرا از اين روز خبر داد، و سفارش كرد و گفت:
على! چگونهاى اگر ميان مردمى بمانى كه در آنان خير نيست. مىخوانى و پاسخت نميدهند، اندرز ميدهى، ياريت نميكنند. يارانت از تو به يك سو مىشوند و خيرخواهانت خود را ناشناس مىنمايانند و آن كه با تو ميماند از دشمنت بر تو سختتر است. چون از آنان خواهى(به ياريت) برخيزند روى بر ميگردانند و اگر پاى بفشارى، گريزان پشت ميكنند. چون تو را ببيند كه فرمان خدا را بر پا ميدارى و آنان را از دنيا باز ميگردانى آرزوى مردنت را ميكنند. از آنان كسى است كه آنچه را در آن طمع بسته بود از او بريدهاى، و او خشم خود را مىخورد و كسى كه خويشان او را كشتهاى و او كينهخواه تو است و مرگ تو را انتظار مىبرد، و بلاها كه روزگار بر سرت آورد. سينه همهشان پر كينه است و آتش خشمشان افروخته. و پيوسته ميان آنان چنين به سر خواهى برد تا تو را بكشند يا گزندى به تو رسانند و بدان نامها كه مرا ناميدند بنامند، و گويند كاهن است و گويند جادوگر است و گويند دروغگو است و دروغ بندنده[افترا زننده]. پس شكيبا باش كه تو بايد به من اقتدا كنى و خدا چنين فرموده است كه گويد:
همانا رسول خدا براى شما سرمشق خوبى است. (5)
على! خداى عز و جل مرا فرموده است تو را نزديك خويش آرم و دور نگردانم. تو را بياموزم و وانگذارم و با تو بپيوندم و بر تو ستم نرانم.
اين وصيت رسول خداست و عهد اوست با من، پس من، اى گروهى كه به فرمان خدا برپائيد و دين او را پاسدارى مىنمائيد و در گرفتن حق يتيمان و درويشان پابرجاييد، شما را پس از خود به تقوا وصيت ميكنم و از فريفته شدن به زر و زيور آن مىپرهيزانم كه دنيا كالاى فريب است.
با آنان باشيد تا راه را بيابيد و رستگار شويد. و پاس جانشينى رسول خدا را هر چه نيكوتر درباره آنان رعايت كنيد. چرا كه او فرمود: «كتاب خدا و اهل بيت از هم جدا نشوند تا بر من در حوض(كوثر) درآيند.
از راه دلبستگان به دنيا به يك سو شويد، آنان كه غفلت بر دلهاشان پرده افكنده است تا آن كه آن را كه گمان نمىبردند(عذاب الهى) به سويشان آمد، حالى كه آگاه نبودند گرفتار شدند .
بيش از شما مردمى بودند كه پيمبران خويش را پيروى نمودند، اگر پى آنان را گيريد و اقتدا به ايشان كنيد گمراه نخواهيد شد. همانا پيمبر خدا، كتاب خدا و عترت خويش را ميان شما نهاده است. علم آنچه مىكنيد و يا از آن مىپرهيزيد نزد آنان است. آنان راه پيدا و روشنائى هويدايند، و پايههاى زمين و بر پا دارندگان عدل. از نور آنان روشنى جويند و در پى آنان راه پويند از درختى كه رستنگاه آن به بار است و ريشهاش پايدار و شاخهاش رفته به آسمان. و ميوه آن خوشگوار رسته در سرزمين حرم و سيراب از آب كرم. پالوده از خس و خاشاك و چيزهاى ناپاك. گزيده از پاكترين زاده مردمان، از بهترين خاندانهاى آدميان. از آنان مبريد تا از هم نبريد و از آنان به يك سو مشويد تا پراكنده نشويد.
با آنان باشيد تا راه را بيابيد و رستگار شويد. و پاس جانشينى رسول خدا را هر چه نيكوتر درباره آنان رعايت كنيد. چرا كه او فرمود: «كتاب خدا و اهل بيت از هم جدا نشوند تا بر من در حوض(كوثر) درآيند.»
شما را به خدايى مىسپارم كه امانتهاى خود را ضايع نخواهد كرد. خدا شما را بدانچه در آرزوى آنيد برساند و از آنچه از آن بيم داريد نگه دارد به دوستان و جانشينان من سلام برسانيد.
خدا شما را نگهدارد و حرمت پيمبرتان را در ميان شما حفظ فرمايد. و السلام.» (6)
آرى چراغى را كه خدا برافروخت با دم سرد اين و آن خاموش نگردد و هر روز فروغ آن افزونتر شود. با گذشت زمان دوستى على در دلها راه مىيابد و بانگ ولايت او شبانهروز گوش شيعيان و دلبستگان وى را در بامداد و پيشين و شامگاه نوازش مىدهد.
حضرت على(عليهالسلام) چنانكه خود مىخواست به آرزويش رسيد. به جوار خدا رفت و از رنج دشمنان دوستنما رست و در جوار حق آرميد. معاويه نيز آنچه مىخواست به دست آورد. عراق در كام وى قرار گرفت. بايد چندى بر آن دندان بفشارد، سپس هضم كند و به درون درآرد. اما او بدين بس نكرد. گويى از خيال على در دل دوستانش مىترسيد. بايد اين خيال را بزدايد، يا اثر قداست آن را محو نمايد. مزدورانى خامه به مزد فراهم آورد و به آنان گفت چندانكه مىتوانيد در مدح عثمان و قدح على حديث بسازيد و ميان مردم پخش كنيد و آنان چنان كردند و با حديثهاى دروغين دلهاى نامطمئن را از على برگرداندند. اگر كسى پس از گذشت بيش از سيزده قرن، در گفتگوى روزمره مردم دمشق نيك دقيق شود، اثر آن تبليغهاى دشمنانه را كه به صورت مثل باقى مانده خواهد شنيد.
در يكى از كتابهاى خود (7) نوشتهام، عبدالله بن على بن عبدالله عباس گروهى از مشايخ شام را نزد سفاح فرستاد و نوشت اينان از خردمندان و دانايان اين سرزميناند و همه سوگند مىخورند: ما نمىدانستيم رسول الله(صلي الله عليه و آله) جز بنى اميه خويشاوندى داشته است كه از او ميراث برند، تا آن كه شما امير شديد.
اگر اين داستان را كه غرس النعمة در كتاب خود آورده، جزء لطيفهها به حساب بياوريم، در تاريخ كسانى را مىبينيم كه بر اثر تبليغهاى مزدوران معاويه در آغاز از اميرالمؤمنين على(عليهالسلام) شناخت درستى نداشتهاند، با او دشمنى مىكردهاند. اما سرانجام چون از فضيلتهاى او آگاه شدند از دوستان او گشتهاند.
در شرح زندگانى ياقوت حموى مىخوانيم او از دشمنان حضرت على(عليهالسلام) بود. اما تقدير او را به مرو مىكشاند، در آنجا از كتابخانه آن سرزمين بهره مىگيرد و به فضيلتهاى حضرت على(عليهالسلام) آشنا مىگردد و به جايى مىرسد كه مىنويسد:
«خيرهاى او بسيار و فضيلتهاى او آشكار است. اگر بخواهيم همه آن را فراهم سازيم و از گزيده آن كتابى پردازيم از اين مجموعه معجم الادباء بيشتر خواهد شد.»
آرى چراغى را كه خدا برافروخت با دم سرد اين و آن خاموش نگردد و هر روز فروغ آن افزونتر شود. با گذشت زمان دوستى على در دلها راه مىيابد و بانگ ولايت او شبانهروز گوش شيعيان و دلبستگان وى را در بامداد و پيشين و شامگاه نوازش مىدهد.
پينوشتها:
1. طبقات، ج 3،90ـ 89 .
2. نساء، 78 .
3. آل عمران، 154 .
4. القمان، 17 .
5. احزاب، 21 .
6. همان كتاب، ص 89 ـ 85 .
7. زندگانى امام على بن الحسين، ص 65 .
برگرفته از کتاب على از زبان على، دكتر سيد جعفر شهيدى .
گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي .
منبع:http://www.tebyan.net |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 22:44 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
انتقادهاى كلى امام على(عليهالسلام) در نهج البلاغه |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
اگرچه امام على(عليهالسلام) بنا به مصلحت آن روز دنياى اسلام، سياست سكوت و انزوا در پيش گرفته بودند ليكن هرگاه كه همين مصلحت اقتضا داشت سكوت شكسته شود از برآوردن فرياد، دريغ نمىكردند. اين فرياد امام(عليهالسلام) گاه در قالب انتقادى كلى ـ بدون ذكر نامى از شخص و يا گروه خاصى ـ مطرح مىشد و گاه با صراحت تمام و با ذكر نام اشخاص بيان مىگرديد. براى نمونه:
الف) امام على(عليهالسلام) هنگامى كه مالك اشتر را به فرماندارى مصر منصوب نمودند، در نامهاى خطاب به وى، آشفتگى دوران پيش از حكومت خود را چنين توصيف كردند: «فان هذا الدين قد كان اسيراً فى ايدى الاشرار، يعمل فيه بالهوى و تطلب به الدنيا»(1)؛ همانا اين دين در دست بدكاران اسير گشته بود، با نام دين به هواپرستى پرداخته و دنياى خود را به دست مىآوردند.
ب) امام علي(عليهالسلام) در جايى ديگر، بدون آن كه به فرد خاصى تصريح نمايند، رفتار برخى را به افشاندن بذر گناه تشبيه مىكنند و مىفرمايند: «زرعوا الفجور و سقوه الغرور و حصدوا الثبور»(2)؛ كسانى كه تخم گناه افشاندند و با آب فريب، آبيارى كردند و محصول آن را كه جز عذاب و بدبختى نبود، برداشتند.
ج) يكى ديگر از انتقادهاى كلى امام اين است كه آنها، منافقان را با آن كه مىشناختند، به حكومت و ولايت مىگماشتند: «ثم بقوا بعده، فتقربوا الى ائمة الضلالة و الدعاة الى النار بالزور و البهتان، فولّوهم الاعمال و جعلوهم حكاماً على رقاب الناس، فأكلوا بهم الدنيا»(3)؛ آنان ـ منافقان ـ پس از پيامبر(صلى الله عليه و آله) باقى ماندند و به پيشوايان گمراهى و دعوت كنندگان به آتش با دروغ و تهمت نزديك شده، پس به آنان ولايت و حكومت بخشيدند و بر گردن مردم سوار گرديدند و به وسيله آنان به دنيا رسيدند.
آرى، از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده، فدك در دست ما بود كه مردم بر آن بخل ورزيده و مردمى ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند و بهترين داور خداست. مرا با فدك و غير فدك چه كار؟
د) امام على(عليهالسلام) در جواب پرسش شخصى از طايفه بنى اسد كه از وى پرسيد: چگونه شما را كه از همه سزاوارتر بوديد از مقام خلافت كنار زدند؟؛ فرمود: «اما الاستبداد علينا بهذا المقام و نحن الاعلون نسباً و الاشدّون برسول الله(صلى الله عليه و آله) نوطاً، فانها كانت اثرة شحّت عنها نفوس قوم و سخت عنها نفوس آخرين»(4)؛ آن ظلم و خودكامگى كه نسبت به خلافت بر ما تحميل شد، در حالى كه ما را نسب برتر و پيوند خويشاوندى با رسول الله(صلى الله عليه و آله) استوارتر بود، جز خودخواهى و انحصارطلبى چيز ديگرى نبود كه گروهى بخيلانه بر كرسى خلافت نشستند و گروهى سخاوتمندانه از آن دست كشيدند.
هـ) امام على(عليهالسلام) در نامهاى به عثمان بن حنيف به داستان غصب فدك اشاره مىكند و مىنويسد: «بلى، كانت فى ايدينا فدك من كل ما اظلته السماء، فشحّت عليها نفوس قوم و سخت عنها نفوس قوم آخرين و نعم الحكم الله»(5)؛ آرى، از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده، فدك در دست ما بود كه مردم بر آن بخل ورزيده و مردمى ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند و بهترين داور خداست. مرا با فدك و غير فدك چه كار؟
و) امام على(عليهالسلام) در نامهاى به مردم مصر در خصوص علت بيعت با خلفا مىنويسد: «فامسكت يدى، حتى رأيت راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام، يدعون الى محق دين محمد(صلى الله عليه و آله) فخشيت إن لم انصر الاسلام و اهله ان ارى فيه ثلماً او هدماً، تكون المصيبة به علىّ اعظم من فوت ولايتكم التى انما هى متاع ايام قلائل»(6)؛ از پذيرش خلافت امساك كردم تا آنگاه كه ديدم گروهى از اسلام بازگشته، مىخواهند دين محمد(صلى الله عليه و آله) را نابود سازند. پس ترسيدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را يارى نكنم، رخنهاى در آن ببينم يا شاهد نابودى آن باشم كه در اين صورت مصيبت آن بر من سختتر از رها كردن حكومت بر شماست كه كالاى چند روز دنياست.
از پذيرش خلافت امساك كردم تا آنگاه كه ديدم گروهى از اسلام بازگشته، مىخواهند دين محمد(صلى الله عليه و آله) را نابود سازند. پس ترسيدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را يارى نكنم، رخنهاى در آن ببينم يا شاهد نابودى آن باشم كه در اين صورت مصيبت آن بر من سختتر از رها كردن حكومت بر شماست كه كالاى چند روز دنياست.
ز) در سال چهلم هجرى امام على(عليهالسلام) دستور دادند تا براى روشن شدن وقايع تاريخى، مجموعهاى از آن مطالب افشاگرانه از زبان ايشان نوشته شود. در فرازهايى از آن نوشتهها، امام (عليهالسلام) به غصب حق خود و پايين آوردن منزلت بلند ايشان توسط قريش اعتراض مىكنند و مىفرمايند: «اللهم انّى استعديك على قريش و من اعانهم! فانهم قطعوا رحمى و صغّروا عظيم منزلتى و اجمعوا على منازعتى امراً هو لى»(7)؛ بار خدايا! از قريش و از تمامى كسانى كه يارىشان كردند به پيشگاه تو شكايت مىكنم زيرا قريش پيوند خويشاوندى مرا قطع كردند و مقام و منزلت بزرگ مرا كوچك شمردند و در غصب حق من با يكديگر هم داستان شدند.
ح) امام على(عليهالسلام) در جايى ديگر، از گمراهى گروهى و هدايت و يقين خود ياد مىكنند و مىفرمايند: «و انّى من ضلالهم الذى هم فيه و الهدى الذى انا عليه لعلى بصيرة من نفسى و يقين من ربى»(8)؛ من به گمراهى آنان و هدايت خود كه بر آن استوارم، آگاهم و از طرف پروردگارم به يقين رسيدهام.
ط) امام على(عليهالسلام) از فضاى اجتماعى و سياسى دوران خلافت خود كه متأثر از دوران گذشته است چنين انتقاد مىكنند: «واعلموا ـ رحمكم الله ـ انكم فى زمان القائل فيه بالحق قليل و اللّسان عن الصدق كليل و اللازم للحق ذليل. اهله معتكفون على العصيان، مصطلحون على الادهان»(9)؛ خدا شما را رحمت كند، بدانيد كه شما در روزگارى هستيد كه گوينده حق اندك، زبان از راستگويى عاجز و حقطلبان بى ارزشند و مردم گرفتار گناه و به سازشكارى هم داستان شدهاند.
پينوشتها:
1- نهج البلاغه، نامه 53، بخش 70 ـ 71.
2- همان، خطبه 2، بخش 12.
3- همان، خطبه 210، بخش 6 ـ 7.
4- همان، خطبه 162، بخش 1 ـ 2.
5- همان، نامه 45، بخش 7 ـ 8.
6- همان، نامه 62، بخش 3 ـ 5.
7- همان، خطبه 172، بخش 4.
8- همان، خطبه 62، بخش 8.
9- همان، خطبه 233، بخش 2.
برگرفته از کتاب روابط امام علي(عليهالسلام) و خلفا به روايت نهج البلاغه؛ حسين رجبي، سيدمهدي موسوي کاشمري، احمد رهدار .
گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي .
منبع:http://www.tebyan.net |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 22:40 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
علت شهادت حضرت علی(ع) |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
پس از جریان جنگ صفّین و تحمیل ابوموسى اشعرى براى حكمیّت؛ و بعد از به وقوع پیوستن جنگ نهروان با خوارج، سه نفر از بزرگان خوارج كه حضرت على(علیهالسلام) را تكفیر كرده بودند تصمیم گرفتند تا به عنوان خونخواهى، سه نفر از والیان و سران حكومتى را ترور نمایند.
یكى عبدالرحمن بن ملجم مرادى بود كه ترور امیرالمؤمنین، امام على(علیهالسلام) را در كوفه؛ و دیگرى بَرك بن عبدالله كه او ترور معاویه را در شام؛ و سومین نفر عمر بن بكر، که ترور عمرو بن عاص را در مدینه به عهده گرفت .
و بعد از آن كه هر سه منافق، هم قسم شدند كه یا كشته شوند یا هدف شوم خود را به اجراء درآورند، هر كدام به سوى هدف مورد نظر خود رهسپار شدند.
و عبدالرّحمن پس از آن وارد كوفه شد، روزى در یكى از كوچههاى كوفه، زنى را به نام قُطّام كه پدرش در جنگ نهروان كشته شده بود ملاقات كرد.
و چون قطّام، زنى بسیار زیباروى و خوش اندام بود؛ و عبدالرّحمن نیز از قبل مذاكراتى با او براى خواستگارى كرده بود، پس شیفته جمال او گردید و نسبت به آن اظهار عشق و علاقه نمود؛ و سپس پیشنهاد ازدواج به قطّام داد.
قطّام در پاسخ گفت: در صورتى با پیشنهاد تو موافقت مىكنم كه سه هزار درهم و یك غلام مهریهام قرار دهى، مشروط بر آن كه علىّ ابن ابى طالب را نیز به قتل برسانى .
عبدالرّحمن براى امتحان قطّام گفت: دو شرط اوّل را مىپذیرم؛ لیكن مرا از قتل علىّ معاف دار.
قطّام گفت: خیر، چون شرط سوّم از همه مهمتر است؛ و اگر مىخواهى به كام و عشق خود برسى، بایستى حتما انجام پذیرد.
عبدالرّحمن وقتى چنین شنید، گفت: من به كوفه نیامدهام، مگر به همین منظور. (1)
پس از آن، قطّام هر ساعت خود را به شكلى آرایش و زینت مىكرد و در مقابل عبدالرّحمن به طنّازى و عشوهگرى مىپرداخت تا آن كه او را بیش از پیش دلباخته خود نماید.
و چون آتش عشق و شهوت عبدالرّحمن شعلهور گشته و فزونى یافت؛ و نیز زمان موعود با همپیمانانش فرا رسید، آن ملعون شمشیرى مسموم همراه خود برداشت؛ و سحرگاه به مسجد كوفه وارد گشت .
و هنگامى كه نماز صبح به امامت حضرت على(علیهالسلام) شروع شد، عبدالرحمن پشت سر امام ایستاد؛ و هنگامى كه سر از سجده برمىداشت ناگهان عبدالرّحمن فریادى كشید و با شمشیر بر فرق مقدّس آن امام مظلوم فرود آورد و گریخت.
در همین لحظه امام اظهار داشت: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»؛ قسم به پروردگار كعبه، رستگار و سعادتمند شدم.(2)
بعد از آن، حضرت را با فرق شكافته و بدن خونین به منزل آوردند؛ و پزشكان بسیارى جهت معالجه آن حضرت آمدند، یكى از آنان پزشكى بود به نام اثیر بن عمرو سكونى، كه بر بالین حضرت وارد شد؛ و شروع به مداوا گردید.
اطرافیان و اعضاء خانواده حضرت، اطراف بستر آن بزرگوار حلقه زده بودند و با حالتى نگران چشم به پزشك دوخته كه چه مىگوید؛ و نتیجه چه خواهد شد.
پس از آن كه پزشك نگاهى به جراحت آن حضرت كرد، گفت: گوسفندى را ذبح نمایید و سفیدى جگر ریه آن را تا سرد نشده، سریع بیاورید.
وقتى آن را آوردند، پزشك رگ میان سفیدى را بیرون آورد و میان شكاف سر آن حضرت قرار داد؛ و لحظهاى درنگ نمود، در حالتى كه تمامى افراد در انتظار نتیجه، لحظه شمارى مىكردند.
سپس شكاف سر را باز كرد و رگ را خارج نمود؛ با نگاهى به آن، خطاب به حضرت كرد و عرضه داشت: اى امیرالمؤمنین! اگر وصیّتى دارى بفرما، چون متاسفانه زخم شمشیر و زهر آن به مغز سر اصابت و سرایت كرده؛ و راهى براى معالجه آن نیست.(3)
لذا حضرت به فرزندش امام حسن مجتبى(علیهالسلام) فرمود: پسرم! اگر من خوب شدم، خودم آنچه را كه صلاح بدانم با عبدالرّحمن انجام مىدهم .
و چنانچه خوب نشدم و از دنیا رفتم، سعى كنید به او سخت نگیرید و در قصاص تجاوز نكنید، چون او یك ضربت شمشیر زده است شما هم حق ندارید بیش از یك ضربت به او بزنید. (4)
پینوشتها:
1- داستان بسیار مفصّل است ، مشروح آن را از كتب مربوطه بهره مند شوید.
2- اعیان الشّیعة، ج 1، ص 531.
3- حضرت چند نوع وصیّت نمود كه هر یك در جهتهاى مختلف بسیار مهم مىباشد، علاقهمندان مىتوانند به كُتب مربوطه مراجعه نمایند.
4- اعیان الشّیعة، ج 1، ص 532.
برگرفته از کتاب چهل داستان و چهل حدیث، از امیرالمؤمنین على(علیهالسلام)، عبدالله صالحى .
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .
بع:http://www.tebyan.net/ |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 22:38 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
وصيتنامه حضرت علي(عليهالسلام) در آخرين لحظات عمر |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
از وصاياى حضرت علي(عليهالسلام) در واپسين دم حيات مىتوان به وصيت گهربار ذيل اشاره نمود.
بسم الله الرحمن الرحيم
اين آن چيزى است كه على پسر ابوطالب وصيت مىكند: به وحدانيت و يگانگى خدا گواهى مىدهد و اقرار مىكند كه محمد بنده و پيغمبر اوست، خدا او را فرستاده تا دين خود را بر ديگر اديان پيروز گرداند. همانا نماز، عبادت، حيات و زندگانى من از آن خداست. شريكى براى او نيست، من به اين امر شدهام و از تسليم شدگان اويم .
فرزندم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بيتم و هر كس را كه اين نوشته من به او رسد را به امور ذيل توصيه و سفارش مىكنم :
1- تقواي الهى را هرگز از ياد نبريد، كوشش كنيد تا دم مرگ بر دين خدا باقى بمانيد.
2- همه با هم به ريسمان خدا چنگ بزنيد، و بر مبناى ايمان و خداشناسى متفق و متحد باشيد و از تفرقه بپرهيزيد، پيغمبر فرمود: اصلاح ميان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چيزى كه دين را محو مىكند، فساد و اختلاف است .
3- ارحام و خويشاوندان را از ياد نبريد، صله رحم كنيد كه صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان مىكند.
4- خدا را! خدا را! درباره يتيمان، مبادا گرسنه و بى سرپرست بمانند.
5- خدا را! خدا را! درباره همسايگان، پيغمبر آن قدر سفارش همسايگان را فرمود كه ما گمان كرديم مىخواهند آنها را در ارث شريك كند.
6- خدا را! خدا را! درباره قرآن؛ مبادا ديگران در عمل كردن، بر شما پيشى گيرند.
امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد؛ نتيجه ترك آن اين است كه بدان و ناپاكان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند كرد، آنگاه هر چه نيكان شما دعا كنند، دعاى آنها برآورده نخواهد شد.
7- خدا را! خدا را! درباره نماز؛ نماز پايه دين شماست .
8- خدا را! خدا را! درباره كعبه، خانه خدا، مبادا حج تعطيل شود كه اگر حج متروك بماند، مهلت داده نخواهد شد و ديگران شما را طعمه خود خواهند كرد.
9- خدا را! خدا را! درباره جهاد در راه خدا، از مال و جان خود در اين راه مضايقه نكنيد.
10- خدا را! خدا را! درباره زكات؛ زكات آتش خشم الهى را خاموش مىكند.
11- خدا را! خدا را! درباره ذريه پيغمبرتان، مبادا مورد ستم قرار گيرند.
12- خدا را! خدا را! درباره صحابه و ياران پيغمبر، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) درباره آنها سفارش كرده است .
13- خدا را! خدا را! درباره فقرا و تهيدستان، آنها را در زندگى شريك خود سازيد.
14- خدا را! خدا را! درباه بردگان، كه آخرين سفارش پيغمبر درباره اينها بود.
15- در انجام كارى كه رضاى خدا در آن است بكوشيد و به سخن مردم (در صورتي كه مخالف آن هستند) ترتيب اثر ندهيد.
16- با مردم به خوشى و نيكى رفتار كنيد چنانكه قرآن دستور داده است .
17- امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد؛ نتيجه ترك آن اين است كه بدان و ناپاكان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند كرد، آنگاه هر چه نيكان شما دعا كنند، دعاى آنها برآورده نخواهد شد.
18- بر شما باد كه بر روابط دوستانه ما بين خويش بيفزاييد، به يكديگر نيكى كنيد، از كنارهگيرى و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهيزيد.
19- كارهاى خير را به مدد يكديگر و به اتفاق هم انجام دهيد، از همكارى در مورد گناهان و چيزهايى كه موجب كدورت و دشمنى مىشود، بپرهيزيد.
در انجام كارى كه رضاى خدا در آن است بكوشيد و به سخن مردم (در صورتي كه مخالف آن هستند) ترتيب اثر ندهيد.
20- از خدا بترسيد كه جزا و كيفر خدا شديد است .
خداوند همه شما را در كنف حمايت خود محفوظ بدارد و به امت پيغمبر توفيق دهد كه احترام شما (اهل بيت) و احترام پيغمبر خود را پاس بدارند. همه شما را به خدا مىسپارم . سلام و دورد حق بر همه شما ... .(1)
از علامه اميني پرسيدم: آخرين ذكرى كه على(عليهالسلام) بر زبان مبارك جارى فرمود چه بود؟
مىفرمايد: بعضى مىگويند پس از وصيتى كه ذكر آن رفت امام علي(عليهالسلام) لحظهاى بيهوش شد و چون به هوش آمد ديگر سخنى جز لا اله الا الله از حضرت شنيده نشد تا جان به جان آفرين تسليم فرمود.
چنانكه بعضى ديگر گفتهاند:(2)
آخرين فرمايش ايشان اين آيه شريفه بود: و من يعمل مثقال ذره خيراً يره و من يعمل مثقال ذره شرا يره.(3)
البته گروهى ديگر ذكر كردهاند(4) كه حضرت ابتدا به فرشتگان خدا سلام داد سپس اين آيات را زمزمه فرمود كه المثل هذا لليعمل العاملون،(5) يعنى براى چنين لحظاتى بايد عمل كرده و بكوشند و ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون (6) يعنى خدا با مردمى است كه عمر خود را به تقوا و پرهيزكارى گذراندند و مردمى كه همواره كار نيك مىكنند. آنگاه در واپسين دم حيات فرمود: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له و اشهد ان محمد عبده و رسوله .
پينوشتها:
1- مقاتل الطالبين، صص 44 – 28، ابن اثير، ج 3، صص 197 – 194، مروج الذهب، ج 2، صص 44 –40 .
2- انساب الاشراف، ص 499.
3- زلزال /8 – 7 .
4- بعثت، غدير، عاشورا/ مهدى، محمدرضا حكيمى، ص 84 .
5- صافات / 60 .
6- نحل/ 129 .
برگرفته از کتاب شبى در پايتخت بهشت، بيژن شهرامى .
گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي .
منبع:http://www.tebyan.net/ |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 22:35 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
پیشگویی پیامبر در مورد شهادت امام علی(علیهماالسلام) |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
امام، عبادت، شهادت
راوی در حرم حضرت علی(علیهالسلام) تقاضا میکند که معرفتش نسبت به حضرت زیاد شود و در همین حین علامه امینی را در حرم در حین خواندن جامعه کبیره دید و به امام متوسل شد که سوالاتش را از علامه بپرسد و حضرت عنایتی میکند و ایشان سوالاتش را میپرسد.
علامه امینی مىفرماید: مرگ و شهادت عرصهاى است كه در نگاه امیرمومنان على(علیهالسلام) از جایگاهى خاص برخوردار است و با در نظر گرفتن آن مىتوان به جلوههایى دیگر از سیره عبادى امام وقوف یافت .
سپس مىفرماید: امام(علیهالسلام) با عنایت به اینكه دنیا مزرعه ى آخرت است همگان را به فراهم آوردن توشه ى مناسب براى زندگانى جاوید پیش روى دعوت مى فرمود و در این راستا غفلت از مرگ را آفتى بزرگ مىدانست كه آدمى را از تلاش براى عمران خطبه بقا باز مىدارد: مردم! همانا دنیا خانهاى است رهگذر و آخرت سرایى است، پایدار، پس از گذرگاه خود - توشه - بردارید براى جایى كه در آن پایدارید و مَدرید پردهى یكدیگر، نزد آن كس كه مىداند نهان شما را - از شما بهتر - برون كنید از دنیا دلهاتان را از آن پیش كه برون برند از آن تنهاتان. شما را در دنیا آزمودهاند و براى جز دنیا آفریدهاند. آدمى چون بمیرد مردم گویند چه نهاد؟ و فرشتگان گویند چه پیش فرستاد؟ خدا پدرانتان را بیامرزد! اندكى پیش فرستید تا براى شما ذخیره بودن تواند. و همه را مگذارید كه وبال آوردن بر گردنتان بماند. (1)
آماده شوید، خداتان بیامرزد! آه بانگ كوچ را سر دادند، و بارگى خود را در منزل دنیا كمتر بندید - كه كاروانیان به راه افتادند - و بازگردید و راه بسپارند با آنچه از توشهى نیكو در دسترس دارید، كه پیشاپیش شما گردنهاى است دشوار گذر و منزلهاى ترسناك و هراس آور، ناچار بدان گردنهها باید برشدن و بدان منزلها درآمدن و ایستادن.
آماده شوید، خداتان بیامرزد! آه بانگ كوچ را سر دادند، و بارگى خود را در منزل دنیا كمتر بندید - كه كاروانیان به راه افتادند - و بازگردید و راه بسپارند با آنچه از توشهى نیكو در دسترس دارید، كه پیشاپیش شما گردنهاى است دشوار گذر و منزلهاى ترسناك و هراس آور، ناچار بدان گردنهها باید برشدن و بدان منزلها درآمدن و ایستادن.
و بدانید! كه چشمانداز مرگ به شما فراگرفته است. كارهاى دشوار دنیا شما را فرو پوشانیده و بلاهاى طاقت فرساى آن شما را فرا گرفته است. كارهاى دشوار دنیا شما را فرو پوشانیده و بلاهاى طاقت فرساى آن شما را فرو پوشانیده. پس پیوندهاى خود را با دنیا ببرید! و پرهیزگارى را پشتیبان خود كنید و چون توشهاى همراه خویش برید. (2)
مىپرسم: به یاد مرگ بودن كه امام(علیهالسلام) همگان را بدان سفارش فرمودهاند متضمن چه فوایدى است؟
مىفرماید: فواید بسیارى از جمله:
- تعدیل شادیها و غمها؛ چه، شادمانى بیش از حد قلب را مىمیراند و غم زیاده از اندازه نیز موجبات افسردگى را فراهم مىآورد.
- ترغیب آدمى به تلاش مضاعف جهت بهرهگیرى هر چه بهتر و افزونتر از سرمایه رو به پایان عمر، چه آن بخشهایى از عمر كه مصروف دین و دانش و عبادت در مفهوم خاص و عام آن مىشود از دستبرد زمانه و گذشت ایام ایمن خواهد بود.
- افت محسوس و قابل ملاحظهاى سطح گرایش و رویكرد درونى به گناه و گناهورزى، از جمله حب دنیا كه حسب روایات متعدد سلسله جنبان هر خطاكارى است .
- افزایش چشمگیر سطح پارسایى و عاقبت اندیشى؛ كه اقبال آدمى به فرائض نورانى شرع مقدس را در پى دارد. و امور دیگر ... .
مىپرسم: به راستى چرا امام مرگ خویش را از خداى تعالى درخواست فرمود؟
مىفرماید: به چند دلیل:
1- شهادتطلبى و علاقه به جان دادن در راه رضاى خداى تعالى، چنانكه فرمود: همانا گرامىترین مرگها كشته شدن - در راه خداست - بدان كس كه جان پسر ابوطالب در دست او است، هزار مرتبه ضربت شمشیر خوردن بر من آسانتر است تا در بستر مردن . (3)
2- ستمكارى و بى وفایى مردم كه حكومت حقه اسلامى را از محقق ساختن اهداف عالیه خویش باز مىداشت، چنانكه فرمود: حالى كه نشسته بودم، خوابم در ربود، پس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر من گذر فرمود، گفتم: اى فرستاده خدا! از امت تو چها دیدم، و از كجبازى و دشمنى آنان چه كشیدهام!
فرمود: آنان را نفرین كن. گفتم: خدا بهتر از آنان را نصیب من كند و بدتر از مرا بر آنان گمارد. (4)
مىپرسم: این نفرین، چگونه به اجابت رسید؟
مىفرماید: حضرت با شهادت به رسول خدا(صلى الله علیه و آله) پیوست و گناهكار ستمبارهاى چونان معاویة بن ابى سفیان بر دارالاسلام مسلط شد.
فرمود: حالى كه نشسته بودم، خوابم در ربود، پس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر من گذر فرمود، گفتم: اى فرستاده خدا! از امت تو چها دیدم، و از كجبازى و دشمنى آنان چه كشیدهام!
فرمود: آنان را نفرین كن. گفتم: خدا بهتر از آنان را نصیب من كند و بدتر از مرا بر آنان گمارد.
مىگویم: اشاره فرمودید به شهادتطلبى و نیز به دعاى حضرت در فرا رسیدن گاه مرگ؛ آیا این موید این مطلب است كه امام مىدانستند كه مرگش شهادت خواهد بود و اصولا از شهادت خویش اطلاع داشتند؟
مىفرماید: آرى، امام نه تنها بدین مطلب وقوف كامل داشت بلكه از حوادث و رویدادهاى بسیارى خبر داد كه سالها بعد به وقوع پیوستند؛ نظیر شهادت فرزندش امام حسین(علیهالسلام) در كربلا، حكومت معاویه، حجاج و ...، غرق شدن بصره، تعداد دقیق مقتولین خوارج در جنگ نهروان، سلطنت آل بویه و علویان و موارد بسیار دیگر.
سپس مىفرماید: و این نیست مگر به واسطه بهرهمندى حضرتش از مقام الهى خلافت بلافصل رسول خدا(صلى الله علیه و آله) و امامت مسلمین و نیز گشوده شدن ابواب علوم گوناگون از سوى رسول اكرم(صلى الله علیه و آله) بر روى حضرتش علیه آلاف التحیه و الثناء .
سپس مىافزاید: امام خبر شهادت خویش را از لسان رسول خدا(صلى الله علیه و آله) شنید:
حكایت آوردهاند كه روزى پیامبر اكرم خطبهاى در فضیلت و برترى ماه مبارك رمضان ایراد فرمود. در این اثنا على(علیهالسلام) از جاى برخاست و پرسید: یا رسول الله بهترین كارها در این ماه چیست؟
فرمود: پارسایى و پرهیز از محرمات سپس شروع به گریستن نمود.
امام علت گریه و تاثر رسول اكرم(صلى الله علیه و آله) را جویا شد و حضرت به وى فرمود: اى على! گریه من به خاطر هتك حرمت و ستمى است كه در این ماه بر تو روا داشته مىشود. گویا تو را مىبینم كه نماز مىخوانى و بدبختترین گذشتگان و آیندگان، هم او كه برادر كشندهى شتر ثمود (5) است ضربتى بر فرق سرت مىزند كه محاسنت از آن ضربت رنگین مىشود.
امام پرسید: آیا در آن هنگام دین من سالم و محفوظ است؟
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: آرى، در آن هنگام نیز دینت در سلامت است .
سپس فرمود: اى على كسى كه تو را بكشد، مرا كشته و كسى كه تو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته و كسى كه تو را ناسزا بگوید مرا ناسزا گفته است، زیرا تو همانند من هستى. روح تو، روح من و سرشت تو، سرشت من است. خداى تبارك و تعالى من و تو را با هم آفرید و برگزید و مرا براى نبوت و تو را براى امامت انتخاب نمود. پس هر كس امامت تو را منكر شود، نبوت مرا منكر شده است .
روزى پیامبر اكرم خطبهاى در فضیلت و برترى ماه مبارك رمضان ایراد فرمود. در این اثنا على(علیهالسلام) از جاى برخاست و پرسید: یا رسول الله بهترین كارها در این ماه چیست؟ فرمود: پارسایى و پرهیز از محرمات .
اى على تو وصى من و پدر دو فرزند من و شوهر دخترم مىباشى و جانشین من بر امتم در زندگى و پس از مرگ من هستى، دستور تو، دستور من است و نهى تو نهى من، سوگند به خدایى كه مرا به نبوت برانگیخت و مرا بهترین خلق قرار داد، تو حجت خدایى بر خلق او و امین اویى بر اسرار او و خلیفه خدایى بر بندگان او. (6)
سپس مىپرسند: از حكایتى كه شرح آن رفت چه نتیجهاى را مىتوان در مورد سیره عبادى حضرت علی(علیهالسلام) گرفت؟
مىگویم: در مطلبى كه مطرح فرمودید اشاره داشتید به این امر كه پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه و آله) از ضربت خوردن امام علی(علیهالسلام) خبر داد و حضرت با شنیدن این خبر در صدد برنیامد كه از دیر یا زود بودن آن اطلاع حاصل كند (و از دیر بودن آن خشنود شود) چنانكه لحظهاى هم به ذهن مباركش خطور ننمود كه جان سالم به در بردن از آن واقعه را درخواست نماید. حضرت علی (علیهالسلام) نه تنها چنین نكرد حتى ناراحت هم نشد بلكه فقط نگران یك مطلب بود كه آیا هنگام مرگ از سلامت دینى برخوردار است یا نه .
آرى سیره عبادى امام علی(علیهالسلام) آنگونه است كه حین شنیدن خبرى ناگوار كه تاثر زمین و آسمان را برانگیخته(راضى به رضاى الهى) مشتاق آن است كه از صحت و سلامت دین خویش در واپسین دم حیات دنیایى نیز اطمینان كسب نماید.
(علامه در حالى كه اشك در دیدگانش موج مىزند) مىفرماید: آرى به خدا قسم چنین است كه گفتى.
سپس مىفرماید: حضرت على(علیهالسلام) با آن مقام و مرتبت الهى وصف ناپذیر و عصمتى كه در وحى نمىگنجد چنین آرزومند حسن عاقبت است، حال چه شده است كه ما با این همه لغزش و معصیت به فكر اصلاح كار و نیك ساختن فرجام خویش نیستیم؟!
مىپرسم: با توجه به این كه امام از كیفیت شهادت خویش اطلاع كامل داشته و مسلما قاتل خود را نیز مىشناخت چرا درصدد ممانعت از عمل وى برنیامد؟
مىفرماید: همین سوال را از خود امام هم پرسیدند، چرا كه حضرت قاتل خود را مىشناخت و به خود وى (یعنى عبدالرحمان بن ملجم مرداى علیه اللعنه) و دیگران اعلام داشته بود.
مىپرسم: پاسخ امام چه بود؟
مىفرماید: پاسخى كه خود جلوه درخشان دیگرى از سیره عبادى وصف ناپذیر امام را در معرض نمایش قرار مىدهد.
سپس مىفرماید: امام در پاسخ فرمود: چه از این شگفتانگیزتر و عجیبتر كه شما از من مىخواهید قاتل خود را (قبل از انجام جنایت قصاص نموده و) بكشم؟!
مىگویم: بدین ترتیب امام، خود را فداى عدالت نموده نه بالعكس .
مىفرماید: آرى، همین طور است، چنانكه درباره حضرتش گفتهاند: قتل على فى محراب عباده لشده عدله، کشته شد علی در محراب برای شدت عدالتش .
سپس مىفرماید: نكتهاى كه در این جا مىبایست بدان اشارت داشت، آن است كه امام، در آن شرایط حساس و خطرناك باز هم خود شخصا اقامه جماعت در مسجد كوفه را عهدهدار بود؛ آن هم نه تنها براى نماز جمعه بلكه براى نمازهاى یومیه از جمله فریضه چنانكه مىبینیم در محراب عبادت و در اثناى اقامه نماز صبح محتمل ضربت بدبختترین فرد تمامى تاریخ حیات انسانى مىشود و با مظلومیتى كه در فهم نمىگنجد، به شهادت نائل مىشود.
سپس مىافزاید: سیره عبادى امام آنگونه است كه هنگام ضربت خوردن نیز ضمن آنكه به جاى برآوردن آه و ناله، فریاد برمىآورد: فزت و رب الكعبه؛ به خدای كعبه رستگار شدم، نگران كم شدن مقدار عبادات و تهجد خویش به واسطه تحلیل رفتن توان جسمى و بدنى مىشود، حالى كه حضرت علی (علیهالسلام) خود مىدانست در بستر افتادنش نیز دو روزى بیشتر به درازا نمىكشد و به شرف شهادت نائل مىآید .
پینوشتها:
1- نهج البلاغه، خطبه 203.
2- همان، خطبه 204.
3- نهج البلاغه، خطبه 123.
4- همان، خطبه 70.
5- ثمود، قوم حضرت صالح(علیهالسلام).
6- زندگانى امیرالمومنین(علیهالسلام )، ص 731.
برگرفته از کتاب شبى در پایتخت بهشت، بیژن شهرامى
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .
منبع:http://www.tebyan.net/ |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 22:32 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
چگونگی ضربت خوردن حضرت علی(علیهالسلام) |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
چگونگى ضربت خوردن حضرت علی(علیهالسلام) در نوشته تاریخنویسان پیشین یكسان نیست. در حالى كه طبرى و ابن سعد و دیگران نوشتهاند: «چون(حضرت علی علیه السلام) از سایبانى كه به مسجد مىرسد، بیرون شد، ابن ملجم او را ضربت زد.» یعقوبى كه تاریخ او پیش از اینان نوشته شده گوید: «پسر ملجم از سوراخى كه در دیوار مسجد بود، شمشیر بر سر او زد.» اما نوشته ابن اعثم كه هم عصر طبرى است، با نوشته آنان مخالف است و با آنچه میان شیعیان مشهور است مطابق مىباشد. وى چنین مىنویسد:
«پسر ملجم شمشیر خود را برداشت و به مسجد آمد و میان خفتگان افتاد. على(علیهالسلام) اذان گفت و داخل مسجد شد و خفتگان را بیدار مىكرد، سپس به محراب رفت و ایستاد و نماز را آغاز كرد ، به ركوع، و سپس به سجده رفت. چون سر از سجده نخست برداشت، ابن ملجم او را ضربت زد و ضربت او بر جاى ضربتى كه عمرو پسر عبدود در جنگ خندق بدو زده بود آمد. ابن ملجم گریخت و على در محراب افتاد و مردم بانگ برآوردند امیرمؤمنان كشته شد.»(1)
بلاذرى به روایت خود از حسن بن بزیع آرد: «چون پسر ملجم او را ضربت زد گفت: فزت و رب الكعبة و آخرین سخن او این آیه بود. «و من یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره.»(2)
روایتهاى شیعى و برخى از روایتهاى اهل سنت نیز با آنچه ابن اعثم نوشته مطابقت دارد.
بهرحال امام را از مسجد به خانه بردند. دیرى نگذشت كه قاتل را دستگیر كرده و نزد او آوردند. بدو فرمود:
ـ «پسر ملجمى؟»
ـ «آرى!»
ـ «حسن او را سیر كن و استوار ببند! اگر مُردم او را نزد من بفرست تا در پیشگاه خدا با او خصمى كنم و اگر زنده ماندم یا مىبخشم یا قصاص مىكنم.»
ابن سعد نوشته است امام فرمود:
ـ «بدو خوراك نیكو دهید و در جاى نرمش بیارمانید.» و هم او نوشته است روزى كه على مردم را براى بیعت مىخواند ابن ملجم دوبار براى بیعت پیش آمد و على او را راند سپس فرمود از پیغمبر شنیدم او ریش مرا از خون سرم رنگین خواهد كرد. امام در آخرین لحظههاى زندگى فرزندان خود را خواست و به آنها چنین وصیت كرد:
«شما را سفارش مىكنم به ترسیدن از خدا، و این كه دنیا را مخواهید هر چند دنیا پى شما آید. و دریغ مخورید بر چیزى از آن كه به دستتان نیاید و حق را بگویید، و براى پاداش [آن جهان] كار كنید و با ستمكار در پیكار باشید و ستمدیده را یار. و شما و همه فرزندانم و كسانم و آن را كه نامه من بدو رسد سفارش میكنم به ترس از خدا و آراستن كارها و آشتى با یكدیگر، كه من از جد شما شنیدم، میگفت: آشتى دادن میان مردم بهتر است از نماز و روزه سالیان.»
خدا را، خدا را درباره یتیمان، آنان را گاه گرسنه و گاه سیر مدارید و نزد خود ضایعشان مگذارید. خدا را، خدا را. همسایگان را بپایید كه سفارش شده پیامبر شمایند، پیوسته درباره آنان سفارش مىفرمود چندان كه گمان بردیم براى آنان ارثى معین خواهد نمود.
خدا را، خدا را، درباره قرآن، مبادا دیگرى بر شما پیشى گیرد در رفتار به حكم آن.
خدا را، خدا را، درباره نماز كه ستون دین شماست.
خدا را خدا را در حق خانه پروردگارتان! آن را خالى مگذارید، چندانكه در این جهان ماندگارید كه اگر [حرمت] آن را نگاه ندارید به عذاب خدا گرفتارید.
خدا را خدا را، درباره جهاد در راه خدا به مالهاتان و به جانهاتان و زبانهاتان، بر شما باد به یكدیگر پیوستن و به هم بخشیدن. مبادا از هم، روى بگردانید و پیوند هم را بگسلانید.
امر به معروف و نهى از منكر را وامگذارید تا بدترین شما حكمرانى شما را بر دست گیرند، آنگاه دعا كنید و از شما نپذیرند. پسران عبدالمطلب! نبینم در خون مسلمانان فرو رفتهاید و دستها را بدان آلوده، و گویید امیرمؤمنان را كشتهاند. بدانید جز كشنده من نباید كسى به خون من كشته شود.
بنگرید! اگر من از این ضربت او مُردم، او را تنها یك ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اندام او را مبرید كه من از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیدم مىفرمود: «بپرهیزید از بریدن اندام مرده، هر چند سگ دیوانه باشد.»(3)
اندك اندك آرزوى او تحقق مىیافت و بدانچه مىخواست نزدیك مىشد. او از دیرباز، خواهان شهادت بود و مىگفت:
«خدایا بهتر از اینان را نصیب من دار و بدتر از مرا بر اینان بگمار!»
على(علیهالسلام) به لقاء حق رسید و عدالت، نگاهبان امین و بر پا دارنده مجاهد خود را از دست داد، و بىیاور ماند. ستمبارگان از هر سو دست به حریم آن گشودند و به اندازه توان خود اندك اندك از آن ربودند، چندانكه چیزى از آن بر جاى نماند. آنگاه ستم را بر جایش نشاندند و همچنان جاى خود را میدارد تا خدا كى خواهد كه زمین پر از عدل و داد شود، از آن پس كه پر از ستم و جور شده است.
چون على(علیهالسلام) را به خاك سپردند. امام حسن(علیهالسلام) به منبر رفت و گفت:
«مردم! مردى از میان شما رفت كه از پیشینیان و پسینیان كسى به رتبه او نخواهد رسید. رسول الله پرچم را بدو میداد و به رزمگاهش میفرستاد و جز با پیروزى باز نمىگشت. جبرئیل از سوى راست او بود و میكائیل از سوى چپش. جز هفتصد درهم چیزى به جاى ننهاد و مىخواست با آن خادم بخرد.»(4)
جز وصیت كوتاهى كه نوشته شد، از امام وصیتهاى دیگرى نیز در سندهاى قدیمى دیده مىشود. برخى از آنها را پیش از ضربت خوردن فرموده و برخى را پس از آن كه متوجه دیدار خدا گردید.
پىنوشتها:
1. تاریخ ابن اعثم، ج 4، ص 140ـ 139 .
2. انساب الاشراف، ص 499 .
3. نامه 47 .
4. طبقات، ج 3، ص 26 .
برگرفته از کتاب على از زبان على، دكتر سید جعفر شهیدى .
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .
منبع:http://www.tebyan.net |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 21:57 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
فزت و ربّ الکعبه شهادت مولای متقیان امیرالمومنین حضرت علی |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
فزت و ربّ الکعبه
بسم الله الرحمن الرحیم
امشب شبِ غریبی است...
امشب شبِ غریبی است، شب یتیمی عالم است، پدر همه دورانها رخت بر می بندد از این جهان، و همه دوباره یتیم می شوند.
امشب، شب کوچ غریب تاریخ است...
تا به کی این داغ غربت را به سینه اش حمل کند؟
تا به کی سر به چاه بگذارد و اشک شبانه بریزد؟
فرمود: فزت و رب الکعبه...
آری، به پروردگار کعبه که سعادتمند شد،
راحت شد از این فراق سی ساله،
دیگر چیزی نمانده که حبیبش را ببیند، و حبیبه اش را، آرام دلش را!
دیگر تمام شد این نامرد مردمان، او می رود که مردمی بهتر از اینان ببیند و اینان می روند که ....
امشب نه فقط کودکان کوفه، بلکه همه شهرها و کوهها و دشت ها و آسمانها یتیم شدند.
گرد غربت یتیمی دوباره بر صورت فرزندان برومندش نشسته و شانه هایشان می لرزد،
بغضِ گلوی زینبِ کبری سلام الله علیها، گاه به گاه می شکند و پهنای چهره نورانی اش خیس تر و خیس تر می شود.
اشک های دیدگان امام حسن علیه السلام، دل پدر را به درد می آورد، و او طاقت دیدار اشکان حسنش را ندارد.
امام حسین علیه السلام، برای غربت پدر می گرید و پدر، برای تنهایی و بی یاوری پسرش.
که لایوم کیومک یا ابا عبدالله
آری، هیچ روزی چون روز اباعبدالله نخواهد بود...
و هیچکس چون ایشان غریب و مظلوم و تنها و بی یاور نخواهد شد.
گویند برای اباعبدالله علیه السلام دوبار مرگ اتفاق افتاد، یکی در گودال قتلگاه و زیر خنجر شمر لعین، و یکی هم بر سر نعش جوانش، آنجا که صورت بر صورت او نهاد و آه از جگر برکشید، وفرمود:
خدا بکشد گروهی را که تو را کشتند، چه جرئتی نسبت به خدا و هتک حرمت پیغمبر داشتند، علی الدّنیا بعدک العفاء، بعد از تو خاک بر سر دنیا باد...
اما من، یک تن سراغ دارم که از او هم مظلوم تر بود و تنها تر!
می خواهم بگویم: امشب امیرالمؤمنین علیه السلام شهید نشد، بلکه برای حضرتش هم دوبار مرگ اتفاق افتاد، یکی با تیغی که به فرقش زدند و یکی با خنجری که به قلبش.
آنگاه که جوانش را در قبر گذاشت و مشتی خاک به روی قبر ریخت و آرزو کرد کاش خود مرده بود
نفسی علی زفراتها محبوسةٌ ------------یا لـیتها خـرجـت مـع الزَّفَـراتِ
لا خیرَ بعدکِ فی الحیاةِ و إنّما------------أبکی مخافةَ تـطـولَ حـیاتی
جان من با ناله هایم در سینه ام حبس شده. ای کاش جانم با ناله هایم از سینه ام خارج میشد!
ای فاطمه، پس از تو خیری در زندگی در دنیا نیست. گریه می کنم من از ترس اینکه زندگیم در دنیا طولانی شود.
همچنان بر سر قبر عزیزش اشک می فشانید و با حسرت می گفت:
چه زشت است در نظرم بعد از فاطمه آسمان سبز و زمین گرد، ای رسول خدا، اندوه من همیشگی خواهد بود و شبهای من به بیداری خواهد گذشت، این حزن و اندوه از من بدر نرود تا آنگاه که حق سبحانه اختیار نماید برای من سرایی که تو اکنون درآنجا مقیمی.
ای رسول الله در دل من زخم و جراحتی است چرک آور، و در سینه ام اندوهی است تهییج کننده و از جا بدر آورنده، چه زود بود که مابین ما جدایی افتاد. من حال خود را به خدا شکایت می کنم...
قلّ یا رسول الله عن صفیتک صبری...
آری کوه صبرهم به زانو درآمد و نا توان بر خاک افتاد!
آنجا بود که علی علیه السلام را کشتند
روح و روان و ریحانش را کشتند...
اما اوج غربتش در اینجا بود:
زمانیکه امام حسین علیه السلام در گودال قتلگاه زیر دست و پای دشمن بود، شمر ملعون دستور حمله به خیام را صادر کرد و مولا نیم رمق خود را جمع کرد و فریاد برآورد:
وای بر شما ای پیروان خاندان ابی سفیان، اگر دینی ندارید و از روز پسین شما را پروایی نیست، پس لااقل در دنیای خود آزاده باشید.
شمر لعین صدا زد که ای پسر فاطمه چه می گویی؟
فرمود: من باشما جنگ می کنم و شما با من، زنان را در این میان گناهی نیست، این خیره سران و نادانان و ستمگرانتان را تا من زنده ام نگذارید متعرض حرم من بشوند.
شمر ملعون گفت: ای پسر فاطمه پیشنهادت را می پذیریم، و همگی آهنگ جنگ با آن حضرت نمودند...
اما چه بگویم درباره فاتح خیبر، که در خانه اش به حریمش تجاوز کردند و حتی لحظه ای ابا نکردند، هیزم جمع کردند تا کل خانه را با اهلش بسوزانند، و در خانه کسی نبود جز مولای دوسرا و صدیقه کبری و فرزندان خردسالش...
وحشیانه حمله کردند، دست مولا را بستند و به قصد کشت با هرچه دم دستشان می آمد فاطمه کبری سلام الله علیها را می زدند، کنیز خدا در مقابل دیدگان غیرت الله زیر آماج ضربات پست ترین خلق خدا بود، و اسدالله نظاره می کرد چگونه جوانش را، زهرایش را زیر دست و پا می کوبند.
امام مامور به صبر خون جگر می نوشید، همه وجودش می سوخت ، خشم می خورد و خون از دو دیده جاری می ساخت،
هرچه کرد تا حیوان صفتان پست را از حریم خود دور کند نتوانست، نه حیایی داشتند و نه انسانیت و مردانگی.
و شیر خدا دید که چگونه یگانه ی پیغمبر را از حق طبیعی حیات محروم کردند، و فرزندش محسنش را کشتند، دید و خون خورد و صبر کرد...
و پس از این همه مصیبت، باید زنده می ماند و رنج فراق سی ساله را به دوش می کشید و مقابل دیدگانش سالهای سال غاصب حق الهی اش را و قاتل همسر و فرزندش را تحمل می کرد و دم نمی زد، پس صبر کرد خار در چشم و استخوان در گلو..
و سرانجام این ضربه ابن ملجم ملعون بود که او را به امید و آرزویش رسانید و فریاد برآورد :
فزت و رب الکعبه ...
منبع:http://www.berkeh.ir/html/index.php
اس ام اس تسلیت شهادت حضرت علی(ع)
در ادامه مطلب
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:فزت و رب الکعبه ,,, - شهادت حضرت علی "ع" ,,,,- شب نوزدهم ماه رمضان ,,,- پیامکهای شهادت حضرت علی "ع",,,,ضربت خوردن مولالموحدین, در ساعت 19:54 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
شکلک دکتر،مریض،پرستارسری |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
موضوع: شکلک دکتر،مریض،پرستارسری نويسنده: محمــــد
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شکلکهای مذهبی,,,,شکلکهای متنی,,,,شکلک جک و جانور,,,,شکلکهای جام جهانی,,,,شکلک سري دوم مختلف+پاپيوني,, در ساعت 19:43 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
شکلکهای مذهبی |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
موضوع: شکلک مذهبی نويسنده: محمــــد
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شکلکهای مذهبی,,,,شکلکهای متنی,,,,شکلک جک و جانور,,,,شکلکهای جام جهانی,,,,شکلک سري دوم مختلف+پاپيوني,, در ساعت 19:41 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
نوشته هاي متني صلوات- تولد-و... |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D9%85%D9%86%20%D8%A8%D9%87%20%D9%8A%D8%A7%D8%AF%20%D8%AA%D9%88%20%D8%B4%D9%83%D8%B3%D8%AA%D9%85.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D9%85%D9%86%20%D8%A8%D9%87%20%D9%8A%D8%A7%D8%AF%20%D8%AA%D9%88%20%D8%B4%D9%83%D8%B3%D8%AA%D9%85.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%B9%D8%B4%D9%82%20%D9%85%D9%86%20%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D9%85%20%D8%A8%D8%A7%D8%B4.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%B9%D8%B4%D9%82%20%D9%85%D9%86%20%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D9%85%20%D8%A8%D8%A7%D8%B4.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D9%83%D8%A7%D8%B4.....jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D9%83%D8%A7%D8%B4.....jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AE%D9%8A%D9%84%D9%8A%20%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%20%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AE%D9%8A%D9%84%D9%8A%20%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%20%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF%D9%85%20%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%83.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF%D9%85%20%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%83.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF%D8%AA%20%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%83.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF%D8%AA%20%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%83.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF%D8%AA%20%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%83%20%D8%AB%D9%84%D8%AB.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF%D8%AA%20%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%83%20%D8%AB%D9%84%D8%AB.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF%D8%AA%20%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%83%20%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF%D8%AA%20%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%83%20%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AA%D9%88%D9%84%20%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%83%20%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%83%D8%A7%D8%B1%D9%8A.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AA%D9%88%D9%84%20%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%83%20%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%83%D8%A7%D8%B1%D9%8A.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AA%D8%B3%D9%84%D9%8A%D8%AA.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AA%D8%B3%D9%84%D9%8A%D8%AA.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AE%D8%AF%D8%A7%20%DA%86%D8%B1%D8%A7.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AE%D8%AF%D8%A7%20%DA%86%D8%B1%D8%A7.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AD%D8%AA%D9%8A%20%D8%A7%DA%AF%D9%87%20%D8%AF%D9%88%D8%B3%D9%85%20%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%AD%D8%AA%D9%8A%20%D8%A7%DA%AF%D9%87%20%D8%AF%D9%88%D8%B3%D9%85%20%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%A8%D8%A7%20%D8%AA%D9%88%20%D9%85%D9%86%20%DA%86%D9%87%20%D9%83%D8%B1%D8%AF%D9%87%20%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%A8%D8%A7%20%D8%AA%D9%88%20%D9%85%D9%86%20%DA%86%D9%87%20%D9%83%D8%B1%D8%AF%D9%87%20%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%A8%D9%87%20%D9%8A%D8%A7%D8%AF%20%D8%AA%D9%88.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%A8%D9%87%20%D9%8A%D8%A7%D8%AF%20%D8%AA%D9%88.jpeg)
![http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%A8%D8%B3%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D8%A8%D8%A7%20%D9%82%D8%A7%D8%A8.jpeg](http://webdarkhasti.persiangig.com/%D8%A8%D8%B3%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D8%A8%D8%A7%20%D9%82%D8%A7%D8%A8.jpeg)
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شکلکهای مذهبی,,,,شکلکهای متنی,,,,شکلک جک و جانور,,,,شکلکهای جام جهانی,,,,شکلک سري دوم مختلف+پاپيوني,, در ساعت 19:39 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
شکلک جک و جانور+ شخصیتهای کارتونی |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شکلکهای مذهبی,,,,شکلکهای متنی,,,,شکلک جک و جانور,,,,شکلکهای جام جهانی,,,,شکلک سري دوم مختلف+پاپيوني,, در ساعت 19:37 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
شکلکهای Hello kitty + حروف |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
سمت چپ رو حتماااااااااااااا ببينيدـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ}
![منو عشقم](http://s15.rimg.info/7d267f1c6dfef49a53c861060a73f786.gif)
![منو عشقم](http://s15.rimg.info/da86341f5bb74a0b8871ea1080c8b3b6.gif)
![](http://s15.rimg.info/b1137ce60f8350463f28c5c3846994c4.gif)
![](http://s15.rimg.info/352ce3027ecab9b35eba5e03f0ea3350.gif)
![](http://s15.rimg.info/f429fa0f9cc004e9864fe0202ccfb14d.gif)
![منو عشقم](http://s15.rimg.info/e1674d8f5208f195062e6c702cee9251.gif)
![](http://s15.rimg.info/8ed0e311a62504a29c2ca4250e04713b.gif)
![](http://s15.rimg.info/994035b3ab61c18293f3fd47fba8005c.gif)
![](http://s15.rimg.info/ddcde18182089416cf2fb222f4a4441d.gif)
![منو عشقم](http://s15.rimg.info/260cd9bde32312073415fb6924302dfc.gif)
![](http://s15.rimg.info/f029c6173873872aec69177db922ba5b.gif)
![](http://s15.rimg.info/ab5e54d43ad194d60068dc50b28d1615.gif)
![](http://s15.rimg.info/01af5df16d80ba3496069317b6b73391.gif)
![](http://s15.rimg.info/05d6313658973fc88046eb2604db5d52.gif)
![](http://s15.rimg.info/8cfbe14233be533f06e5b11aa2f5e872.gif)
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شکلکهای مذهبی,,,,شکلکهای متنی,,,,شکلک جک و جانور,,,,شکلکهای جام جهانی,,,,شکلک سري دوم مختلف+پاپيوني,, در ساعت 19:31 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
شکلکهای زیبا ساز وبلاگ |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
....
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
.....
|
|
![](http://dl7.glitter-graphics.net/pub/372/372487e10eb12jmi.jpg)
![](http://dl5.glitter-graphics.net/pub/289/289515g06hqv6pa5.png)
![](http://dl9.glitter-graphics.net/pub/1642/1642069mbjprgzctc.jpg)
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شکلکهای مذهبی,,,,شکلکهای متنی,,,,شکلک جک و جانور,,,,شکلکهای جام جهانی,,,,شکلک سري دوم مختلف+پاپيوني,, در ساعت 19:29 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
شکلکهای زیبا ساز وبلاگ 2 |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
شکلکهای زیبا ساز وبلاگ
**
![](http://sl.glitter-graphics.net/pub/1630/1630112znu7d452ip.gif)
**
![](http://www.postsmile.com/img/emotions/160.gif)
**
![](http://www.postsmile.com/img/emotions/183.gif)
**
![](http://sl.glitter-graphics.net/pub/523/523716bsnxx88uuv.gif)
![](http://www.kolobok.us/smiles/artists/laie/Laie_30A.gif) * * * * *
* * * * ** * * * * *
* * * * * *
** ** ** **![](http://www.postsmile.net/img/0/57.gif)
** ** ** ![](http://sl.glitter-graphics.net/pub/426/426821albff8f48j.gif)
** ** **** ******![](http://www.moppo.net/anisigns/signer/heart/heart.gif)
**
![](http://www.kolobok.us/smiles/artists/vishenka/l_daisy.gif)
**
![](http://www.postsmile.net/img/0/57.gif)
** ** ** ** ![](http://www.pic4ever.com/images/shy2.gif)
** ** ** **![](http://www.kolobok.us/smiles/artists/mini/Laie_23mini.gif)
** ** * * ** * * ** ![](http://www.pic4ever.com/images/rose.gif)
****![](http://www.pic4ever.com/images/loveshower.gif)
** ** ** ** **![](http://www.kolobok.us/smiles/artists/vishenka/l_hug.gif)
** ** ** ** ** ![smiley1706.gif - Rechts klicken zum Download smiley1706.gif](http://www.smilys.net/verliebte_smilies/smiley1706.gif)
** ** ** * **![](http://www.kolobok.us/smiles/artists/viannen/viannen_116.gif)
** ** *![](http://www.kolobok.us/smiles/artists/vishenka/d_martini.gif)
**
** ** ** * *
** ** ** ** ** **
** ** ** ** ** **
** * * ** ** **** **
![Smiley](http://www.freesmileys.org/smileys/smiley-love035.gif)
![Smiley](http://www.freesmileys.org/smileys/smiley-love037.gif)
![Smiley](http://www.freesmileys.org/smileys/smiley-love059.gif)
![Smiley](http://www.freesmileys.org/smileys/smiley-love067.gif) |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شکلکهای مذهبی,,,,شکلکهای متنی,,,,شکلک جک و جانور,,,,شکلکهای جام جهانی,,,,شکلک سري دوم مختلف+پاپيوني,, در ساعت 19:25 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
شكلك هاي مريض |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شکلکهای مذهبی,,,,شکلکهای متنی,,,,شکلک جک و جانور,,,,شکلکهای جام جهانی,,,,شکلک سري دوم مختلف+پاپيوني,, در ساعت 19:24 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
شکلک های زیبا ساز وبلاگ 3 |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
عکس ها در حال لود شدن میباشند... شکیبا باشید!
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را بزنید.
|
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/1226170792sdfsd.gif)
انیمیشن های متحرک
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/1226170792sdf.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/1226170792xcv.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/12261707926jd6u0x.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/12261707926oolnc5.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/12261707921.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/1226170792fatemeh70.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/12261707924.gif)
انیمیشن های متحرک
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/12261707922.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/12261707923.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/12261707922rxbqk2.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/122617079234io1uc.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/12261707926.gif)
انیمیشن های متحرک
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/12261707928.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/12261707925.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/1226170792lettee26.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/122617079212.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/1226170792lettee1.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/122617079223.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/122617079232.gif) ![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/122617079221.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/12261707921223.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/122617079243.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/12261707920.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/122617079256.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/122617079289.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/1226170792sayclub4.gif)
![](http://www.pix2pix.org/my_unzip/1226170792sayclub19.gif)
![](http://www.nsaayat.com/up/uploads/nsaayat24130801bb.jpg)
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شکلکهای مذهبی,,,,شکلکهای متنی,,,,شکلک جک و جانور,,,,شکلکهای جام جهانی,,,,شکلک سري دوم مختلف+پاپيوني,, در ساعت 19:23 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
شكلك هاي مدرسه و اشپزي |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
شكلك هاي اشپزي
![](http://kay.smiley.free.fr/images/6245.gif)
شكلك هاي مدرسه :
![](http://kay.smiley.free.fr/images/6728.gif)
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/test.gif)
test |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/abc.gif)
abc |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/lesson.gif)
lesson |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/copy.gif)
copy |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/stressed.gif)
stressed |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/paper_throw.gif)
paper_throw |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/easy_test.gif)
easy_test |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/bus.gif)
bus |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/back_home.gif)
back_home |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/sleep.gif)
sleep |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/professor.gif)
professor |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/locker.gif)
locker |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/test.gif)
test |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/abc.gif)
abc |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/lesson.gif)
lesson |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/copy.gif)
copy |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/stressed.gif)
stressed |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/paper_throw.gif)
paper_throw |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/easy_test.gif)
easy_test |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/bus.gif)
bus |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/back_home.gif)
back_home |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/time_for_school.gif) |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/sleep.gif)
sleep |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/professor.gif)
professor |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/locker.gif)
locker |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/a_plus.gif)
a_plus |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/school.gif)
school
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/locked.gif)
locked |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/time_for_school.gif)
time_for_school |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/chemistry.gif)
chemistry |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/student_model.gif)
student_model |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/writing.gif)
writing |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/laurea.gif)
laurea |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/cart.gif)
cart |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/keys.gif)
keys |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/bag.gif)
bag |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/book_surf2.gif)
book_surf2 |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/abacus.gif)
abacus |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/compas.gif)
compas |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/school/default/book_surf1.gif) |
|
|
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شکلکهای مذهبی,,,,شکلکهای متنی,,,,شکلک جک و جانور,,,,شکلکهای جام جهانی,,,,شکلک سري دوم مختلف+پاپيوني,, در ساعت 19:21 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
شكلك هاي ياهو كامل |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/48.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/28.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/27.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/26.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/24.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/36.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/38.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/37.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/35.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/25.gif)
![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/66.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/47.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/46.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/44.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/43.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/41.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/42.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/40.gif) ![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/65.gif)
![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/80.gif)
![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/94.gif)
![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/60.gif)
![](http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/104.gif)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/yahoo/1-1.gif) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/yahoo/3.gif)
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شکلکهای مذهبی,,,,شکلکهای متنی,,,,شکلک جک و جانور,,,,شکلکهای جام جهانی,,,,شکلک سري دوم مختلف+پاپيوني,, در ساعت 19:20 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
شکلکهای بزرگ و پر کاربرد و با مزه |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
مشکی(بزرگ)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/greedy.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/bad_egg.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/bad_smile.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/beaten.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/anger.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/big_smile.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/exciting.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/amazing.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/after_boom.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/black_heart.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/happy.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/shocked.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/shame.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/secret_smile.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/horror.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/nothing.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/spiderman.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/grimace.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/scorn.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/nothing_to_say.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/victory.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/unhappy.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/what.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/meshki%28bozorg%29/the_iron_man.png)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توپو لو ها
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/11.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/12.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/17.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/21.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/16.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/14.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/20.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/19.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/18.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/3.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/4.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/22.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/8.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/7.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/6.png)
![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/5.png) ![](http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/9.png)
كپي شده از : مزده
fighter |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/baby.gif)
baby |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/clap.gif)
clap |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/about_to_cry.gif)
about_to_cry |
|
![bb8.gif](http://www.pic4ever.com/images/bb8.gif) ![bb7.gif](http://www.pic4ever.com/images/bb7.gif) ![bc2.gif](http://www.pic4ever.com/images/bc2.gif) ![bb9.gif](http://www.pic4ever.com/images/bb9.gif) ![bc4.gif](http://www.pic4ever.com/images/bc4.gif) ![bc3.gif](http://www.pic4ever.com/images/bc3.gif) ![bc7.gif](http://www.pic4ever.com/images/bc7.gif) ![bc5.gif](http://www.pic4ever.com/images/bc5.gif) ![bd1.gif](http://www.pic4ever.com/images/bd1.gif) ![bc6.gif](http://www.pic4ever.com/images/bc6.gif) ![bc9.gif](http://www.pic4ever.com/images/bc9.gif) ![bc8.gif](http://www.pic4ever.com/images/bc8.gif)
![anwei.gif](http://www.pic4ever.com/images/anwei.gif) ![4gq6d6h.gif](http://www.pic4ever.com/images/4gq6d6h.gif) ![129fs3647527.gif](http://www.pic4ever.com/images/129fs3647527.gif) ![bb1.gif](http://www.pic4ever.com/images/bb1.gif) ![bl8.gif](http://www.pic4ever.com/images/bl8.gif) ![bb4.gif](http://www.pic4ever.com/images/bb4.gif) ![bc1.gif](http://www.pic4ever.com/images/bc1.gif) ![bb6.gif](http://www.pic4ever.com/images/bb6.gif) ![bb5.gif](http://www.pic4ever.com/images/bb5.gif) ![bb2.gif](http://www.pic4ever.com/images/bb2.gif) ![bb3.gif](http://www.pic4ever.com/images/bb3.gif) ![bd3.gif](http://www.pic4ever.com/images/bd3.gif) ![bd2.gif](http://www.pic4ever.com/images/bd2.gif) ![bd5.gif](http://www.pic4ever.com/images/bd5.gif) ![bd4.gif](http://www.pic4ever.com/images/bd4.gif) ![bd7.gif](http://www.pic4ever.com/images/bd7.gif) ![bd6.gif](http://www.pic4ever.com/images/bd6.gif) ![bd9.gif](http://www.pic4ever.com/images/bd9.gif) ![bd8.gif](http://www.pic4ever.com/images/bd8.gif) ![be2.gif](http://www.pic4ever.com/images/be2.gif) ![be1.gif](http://www.pic4ever.com/images/be1.gif) ![be5.gif](http://www.pic4ever.com/images/be5.gif) ![be3.gif](http://www.pic4ever.com/images/be3.gif) ![bf1.gif](http://www.pic4ever.com/images/bf1.gif) ![be4.gif](http://www.pic4ever.com/images/be4.gif) ![be7.gif](http://www.pic4ever.com/images/be7.gif) ![be6.gif](http://www.pic4ever.com/images/be6.gif) ![be9.gif](http://www.pic4ever.com/images/be9.gif) ![be8.gif](http://www.pic4ever.com/images/be8.gif) ![bf3.gif](http://www.pic4ever.com/images/bf3.gif) ![bf2.gif](http://www.pic4ever.com/images/bf2.gif) ![bf5.gif](http://www.pic4ever.com/images/bf5.gif) ![bf4.gif](http://www.pic4ever.com/images/bf4.gif) ![bf7.gif](http://www.pic4ever.com/images/bf7.gif) ![bf6.gif](http://www.pic4ever.com/images/bf6.gif) ![bf9.gif](http://www.pic4ever.com/images/bf9.gif) ![bf8.gif](http://www.pic4ever.com/images/bf8.gif) ![bg2.gif](http://www.pic4ever.com/images/bg2.gif) ![bg1.gif](http://www.pic4ever.com/images/bg1.gif) ![bg4.gif](http://www.pic4ever.com/images/bg4.gif) ![bg23.gif](http://www.pic4ever.com/images/bg23.gif) ![bg6.gif](http://www.pic4ever.com/images/bg6.gif) ![bg5.gif](http://www.pic4ever.com/images/bg5.gif) ![bl2.gif](http://www.pic4ever.com/images/bl2.gif) ![bl1.gif](http://www.pic4ever.com/images/bl1.gif) ![bl4.gif](http://www.pic4ever.com/images/bl4.gif) ![bl3.gif](http://www.pic4ever.com/images/bl3.gif) ![bl6.gif](http://www.pic4ever.com/images/bl6.gif) ![bl5.gif](http://www.pic4ever.com/images/bl5.gif) ![bl9.gif](http://www.pic4ever.com/images/bl9.gif) ![bl7.gif](http://www.pic4ever.com/images/bl7.gif) ![waaaht.gif](http://www.pic4ever.com/images/waaaht.gif) ![adore.gif](http://www.pic4ever.com/images/adore.gif) ![laugh22.gif](http://www.pic4ever.com/images/laugh22.gif)
![relaxed.gif](http://www.pic4ever.com/images/relaxed.gif) ![aem32.gif](http://www.pic4ever.com/images/aem32.gif) ![5440.gif](http://www.pic4ever.com/images/5440.gif) ![aem45.gif](http://www.pic4ever.com/images/aem45.gif) ![154fs82123.gif](http://www.pic4ever.com/images/154fs82123.gif) ![15_9_171.gif](http://www.pic4ever.com/images/15_9_171.gif) ![](http://msnsmileys.net/p/smileys/Plain_Yellow/Lovestruck.gif)
.
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/feel_good.png)
feel_good |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/surrender.png)
surrender |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/ah.png)
ah |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/smile.png)
smile |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/angry.png)
angry |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/cry.png)
cry |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/matrix.png)
matrix |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/go.png)
go |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/doubt.png)
doubt |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/embarrassed.png)
embarrassed |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/sexy_girl.png)
sexy_girl |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/hungry.png)
hungry |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/ops.png)
ops |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/what.png)
what |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/sure.png) |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/beat_plaster.png)
beat_plaster |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/shame.png)
shame |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/pudency.png)
pudency |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/oh.png)
oh |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/confuse.png)
confuse |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/rap.png)
rap |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/extreme_sexy_girl.png)
extreme_sexy_girl |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/amazed.png)
amazed |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/look_down.png)
look_down |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/misdoubt.png)
misdoubt |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/sad.png)
sad |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/cold.png)
cold |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/baffle.png)
baffle |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/sweat.png)
sweat |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/canny.png)
canny |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/confident.png)
confident |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/nosebleed.png)
nosebleed |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/popo/default/cool.png)
cool |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/inlove.gif)
inlove |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/gangster.gif)
gangster |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/laught.gif)
laught |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/stoned.gif)
stoned |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/grin.gif)
grin |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/killer.gif)
killer |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/pervert.gif)
pervert |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/crying.gif)
crying |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/hurt.gif)
hurt |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/playboy.gif)
playboy |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/worker.gif)
worker |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/sweat.gif)
sweat |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/pig/default/sleepy.gif) |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/fighter.gif)
fighter |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/hello.gif)
hello |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/clap.gif)
clap |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/baby.gif)
baby |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/dont_know.gif)
dont_know |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/about_to_cry.gif)
about_to_cry |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/ekk.gif)
ekk |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/drop2.gif)
drop2 |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/laught2.gif)
laught2 |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/cry2.gif)
cry2 |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/in_love.gif)
in_love |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/bye.gif)
bye |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/love.gif)
love |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/music.gif)
music |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/angel.gif)
angel |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/beaten.gif)
beaten |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/explain.gif)
explain |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/angry1.gif)
angry1 |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/broke.gif)
broke |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/cry1.gif)
cry1 |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/drop3.gif)
drop3 |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/magnify.gif)
magnify |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/drop1.gif)
drop1 |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/mobile.gif)
mobile |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/heart.gif)
heart |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/idea.gif)
idea |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/hypno.gif)
hypno |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/asking.gif)
asking |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/laught1.gif)
laught1 |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/boy.gif)
boy |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/chicken.gif)
chicken |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/ninja.gif)
ninja |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/angry4.gif)
angry4 |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/boss.gif)
boss |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/calculation.gif)
calculation |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/hands.gif)
hands |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/drink.gif)
drink |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/bomb.gif)
bomb |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/money.gif)
money |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/karate.gif)
karate |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/moon.gif)
moon |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/angry2.gif)
angry2 |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/girl.gif)
girl |
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/leaf.gif)
leaf |
|
![](http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/extra_large/merende/default/doctor.gif)
doctor
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شکلکهای مذهبی,,,,شکلکهای متنی,,,,شکلک جک و جانور,,,,شکلکهای جام جهانی,,,,شکلک سري دوم مختلف+پاپيوني,, در ساعت 19:11 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
فونتهای تغییر رنگ متون وبلاگ و سایتها |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
سلام دوستان
چون زیاد بودند گذاشتمشون داخل ادامه مطلب
#FF0000 |
#FF0033 |
#FF0066 |
#FF0099 |
#FF00CC |
#FF00FF |
#FF3300 |
#FF3333 |
#FF3366 |
#FF3399 |
#FF33CC |
#FF33FF |
#FF6600 |
#FF6633 |
#FF6666 |
#FF6699 |
#FF66CC |
#FF66FF |
#FF9900 |
#FF9933 |
#FF9966 |
#FF9999 |
#FF99CC |
#FF99FF |
#FFCC00 |
#FFCC33 |
#FFCC66 |
#FFCC99 |
#FFCCCC |
#FFCCFF |
#FFFF00 |
#FFFF33 |
#FFFF66 |
#FFFF99 |
#FFFFCC |
FFFFFF |
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:فونتهای تغییر رنگ متون وبلاگ و سایتها,,,,شکلکهای اینترنتی,,,,کد رنگ ,,,, کد متن,,,,کد متون رنگی,,,,شکلکهای دخترونه,,,,همه نوع شکلک,,,,شکلک شکلک شکلک,,,,کد کد کد ,,,,و ,,,,, در ساعت 17:17 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
Download NOD32 آخرین ورژن |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
![NOD32 AntiVirus 5.2.9 NOD32 AntiVirus 5.2.9](http://hamirayane.net/Icon/icfWhIrbxs/238.png) |
NOD32 AntiVirus 5.2.9
|
ESET - 48.38MB (Commercial Trial - تجاري آزمايشي)
Date: 2012/05/25
|
|
|
NOD32 برنامه آنتی ویروس محافظت از موثرترین شما می توانید برای مقابله با حجم عظیم امروز از تهدید به اینترنت و ایمیل است. آن را فراهم می کند آنتی ویروس جامع و حفاظت antispyware بدون تاثیر عملکرد کامپیوتر شما است.
با استفاده از فن آوری های پیشرفته ThreatSense ® ، برنامه NOD32 آنتی ویروس proactively از شما محافظت در برابر حملات جدید و حتی در طول اولین ساعت بحرانی که فروشندگان محصولات دیگر آگاه هستند و نه حتی حمله وجود دارد. برنامه آنتی ویروس NOD32 تشخیص و disables هر دو شناخته شده و ناشناخته ویروس ها ، تروجان ها ، کرم ها ، سخت افزار ، rootkits و تهدیدات اینترنتی دیگر.
برنامه آنتی ویروس NOD32 همچنین یکی از سریعترین راه حل های آنتی ویروس ، بنابراین سریع به شما حتی متوجه آن نخواهد داشت در حال اجرا. و این هر دو فوق العاده آسان برای استفاده هنوز ساده برای نیازهای خاص شما را خیاط.
مزایای کلیدی :
. حفاظت از نامعلوم
. بانک اطلاعات شرکتها را مییابد مخرب Áv دیگر از دست رفته
. ساخته شده برای سرعت
. آسان بر روی سیستم شما
. آسان بر شما |
|
|
ESET NOD32 Antivirus is the most effective protection you can find to combat today's huge volumes of Internet and email threats. It provides comprehensive antivirus and antispyware protection without affecting your computer's performance.
Using advanced ThreatSense® technology, ESET NOD32 Antivirus proactively protects you from new attacks, even during the critical first hours when other vendors' products aren't aware the attack even exists. ESET NOD32 Antivirus detects and disables both known and unknown viruses, trojans, worms, adware, spyware, rootkits and other Internet threats.
ESET NOD32 Antivirus is also one of the fastest antivirus solutions, so fast you won't even notice it running. And it's both incredibly easy to use yet simple to tailor for your specific needs.
Key Benefits:
. Protection from the Unknown
. Finds Malware Other AV Companies Missed
. Built for Speed
. Easy on Your System
. Easy on You |
|
|
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 1:29 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
پیامک به مناسبت میلاد امام حسن علیه السلام |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
*سلام بر لحظههایی که تو را آوردند!
سلام بر لبهای رسول اللّه که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانهات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد!
سلام بر لبخند سرافراز علی علیهالسلام ، که در طلوع تو اتفاق افتاد!
سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی!
سلام بر تو، شباهتِ بیشائبه محمدی!
سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست.
*تا خدا هست و خدایی می کند، مجتبی مشکل گشایی می کند.
در ضیافت الهی چهره زیبایت نقاب خلقت را گسست یعنی که خداوند به وجود کریمت بندگانش را خواهد نواخت.
*مهمانی حق چه باصفا شد
میلاد امام مجتبی شد
ماه رحمت، سفره اش گسترده شد
زنده از فیضش جهان مرده شد
*آسمان پرگشته از شادی و شور
آمده از لطف حق میلاد نور
*میلاد حسن(ع) خسرو دین است امشب
شادی و سرور مؤمنین است امشب
از یمن قدوم مجتبی(ع) طاعت ما
مقبول خداوند مبین است امشب
*شمس عفت زگریبان، قمر آورده برون
نخله ی فاطمه، اول ثمر آورده برون
بوالحسن را حسنی داده خداوند و حسن
از افق، رخ پی اهل نظر آورده برون
آمد آن ماه که ماه رمضان کرد دو نیم
چون نبی معجز شق القمر آورده برون
*دوش بر گوشم رسید این مژده از جان آفرینم
کاید از ره آن نگار دلنواز و نازنینم
گفتم ای مه از کدامین آسمان باشی؟ بگفتا
شمس ایوان ولایت، عُروَة الوثقای دینم
من همان ماه تمامم، جلوه ی ماه صیامم
شاهد صلح و قیامم، وجه رب العالمینم
تا خدا هست و خدایی می کند، مجتبی مشکل گشایی می کند.
*آمده نوگل ولا / روح و روان مصطفی / نور دو چشم مرتضی
فروغ چشم من رسد / زینت انجمن رسد / حسن رسد، حسن رسد
شاه جوانان جهان/ امام جمله انس و جان / قدم گذارد به جهان
ز مقدم او، زمین چو گلشن، بگو به زهرا، چشم تو روشن
ولادت مظهر جود و کرم و بخشش، مبارک ... التماس دعا
*دلخواسته هایتان را آرزو كنید ؛میلاد كریم اهل بیت فرا رسیده است
*میلاد کریم سبزپوش آل فاطمه، تنهاترین سردار لشکر حیدر و غریب شهر پیامبر تهنیت باد.
*روزه داران به رهش جان و دل ایثار کنید
امشب از جام تولای وی افطار کنید
*امام حسن: بهترین نیکویی، اخلاق نیکو است. میلادش مبارك
*بنگر به مرتضی که در این ماه روزه را
با بوسه از لب پسر افطار می کند
*امشب خوان ماه رمضان به یمن قدوم کریم اهل بیت گسترده تر است. هوشیار باشید که بی نصیب از کنارش نگذرید.
*با عشق حسن(ع) من به جهان ناز کنم
افطارمو با نام حسن باز کنم
صد شکر که درک شب قدر رمضان
با جشن ولادتش آغاز کنم
*در جود و کرم دست خدا هست حسن(ع)
دست همه را وقت عطا بست حسن(ع)
نومید نگردد کسی از درگه او
زیرا که کریم اهل بیت است حسن(ع)
*پیامبر: به حسن(ع) شکوه و جذبه و وقار و به حسین(ع) بخشندگی و رحمت خود را بخشیدم.
*پیامبر: فرزند صالح گلی است که خدا به بندگانش میدهد. دو گل من در دنیا حسن و حسین اند.
*بر خوان رحمت خداوند، امروز دست کریم تو ساقی سعادت است و ما نه تشنه طهور که جرعه نوش ظهور رُخت به صف ایستاده ایم.
*در ضیافت الهی چهره زیبایت نقاب خلقت را گسست یعنی که خداوند به وجود کریمت بندگانش را خواهد نواخت.
*تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
میلاد امام حسن(ع) مبارك
*ماه دل آرای نیمه رمضان را، پانزده روز است به انتظار نشسته ایم و به کرامت و مهربانیاش محتاجیم.
*می خواست تا چشم و چراغ دین، شما باشی
بعد از علی میراث دار مصطفی باشی
مثل نسیمی مهربان و مثل باران، سبز
*آمیزه ای از رحمت و جود و سخا باشی میلاد کریم اهل بیت(ع) مبارک.
*هر طرف می گذرم بانگ طرب می شنوم
زآنکه میلاد حسن، نور دل بوالحسن است
از حریم فاطمه در نیمه ماه صیام
چهره ماه حسن تابید با وجه حسن
امام حسن: بهترین نیکویی، اخلاق نیکو است. میلادش مبارك
*حَسَن، آینه حُسن خداوندی است؛ تصویر زیبایی خداوند است که در صورت خاکی نقش بسته است.
*مجتبی، در آغوش پاکترین مادران عالم چشم به جهان گشود و میوه قلب رسول اللّه شد.
*آمد و کرامت را از پدر آسمانیاش آموخت و چراغ کرامتش را برای اهل زمین برافروخت.
*ثمره زندگی علی و فاطمه، پا به جهان خاکی گذاشت. خاک تا افلاک غرق نور و سرور شود.
*نیمه ماه است؛ ماهی که درهای رحمت بر روی جهانیان گشوده شده است.
*خدایا! به «کریم اهل بیت» سوگند، سایه کرامت خویش را از ما دریغ مدار!
*از بزرگواری کریم اهل بیت علیهالسلام به دور است که هنگام نیاز و حاجت کسی، کرامت خویش بپوشاند و در انعام و اکرام به او بخل ورزد. پس دست التماس ما و دامان کریمانه او!
*پانزده روز ریاضت را در این ماه طاعت، یک نفس دویدهایم تا در بشارت ولادت او، مژده عشق بشنویم و مژدگانی مهر بگیریم.
*او که از اشراق مهربانیها طلوع کرده و در بستر بخشندگی، دامن گسترده است.
او که در اولین تصویر زمینیاش، تبسمی شیرین به آینه نگاه پدر و مادر هدیه داده است.
او که اولین نواده نبوت است و نخستین زاده امامت.
از نسل نور است و زاده خورشید، از تبار هدایت است و قافلهسالار مهر و امید.
*ماه دلآرای نیمه رمضان را، پانزده روز است به انتظار نشستهایم و به کرامت و مهربانیاش محتاجیم!
*چقدر این دستان زخمخورده، به دستگیری کریم اهلبیت محتاج است!
*میخواست تا چشم و چراغ دین، شما باشی
بعد از علی میراثدار مصطفی باشی
مثل نسیمی مهربان و مثل باران، سبز
آمیزهای از رحمت و جود و سخا باشی
*حضرت رسول(ص) فرمودند: هر که حسن(ع) و حسین(ع) را دوست بدارد، مرا دوست داشته، و هرکه ایشان را دشمن بدارد، مرا دشمن دانسته است.
گردآورنده: مرضیه عاقبت بخیر
منابع:
http://www.hawzah.net
http://sms4u.parsiblog.com
http:// www.askquran.ir
http://bani-adam.blogspot.com
تنظیم برای تبیان: شکوری، با تصرف و تلخیص
|
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 1:22 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
دانلود اشعار مرحوم حاج مجمدرضا آغاسی |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
![اشعار مرحوم آغاسی](http://www.aviny.com/Voice/aghasi/aghasi.jpg)
کلمات کلیدی: اشعار مرحوم آغاسی ، آغاسی ، مرحوم آغاسی
مرحوم حاج محمد رضا آغاسی
برای دانلود صداهای مرحوم آغاسی، روی آیکون کلیک راست نموده
و گزینه ...Save Target As را انتخاب نمایید. |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 1:19 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
رحلت ام المومنین حضرت خدیجه تسلیت باد + ویژه نامه |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
ويژه نامه به مناسبت رحلت أم المؤمنين حضرت خديجه كبرى سلام الله عليها
نام نامى ونسب گرامى حضرت خديجه سلام الله عليها
نام نامى والقاب گرامى حضرت خديجه سلام الله عليها
سيماى حضرت خديجه سلام الله عليها در آيينه وحى
خديجه كبرى سلام الله عليها از ديدگاه رسول خدا صلى الله عليه وآله
حضرت خديجه در گفتار بزرگان
حضرت خديجه سلام الله عليها در گذر تاريخ
نخستين بانوى مسلمان
نخستين بانوى نمازگزار
نخستين بانوى معتقد به ولايت
نخستين بانويى كه از ميوه هاى بهشتى تناول كرد
تنها همسر
فرزانه قريش وازدواج
مراسم خواستگارى
ثروت حضرت خديجه
درايت حضرت خديجه
صدف كوثر
چشم اندازى به سيرت حضرت خديجه
غروب غمبار تنها غمگسار پيامبر صلى الله عليه وآله
وصيت هاى حضرت خديجه سلام الله عليها
مزار منور حضرت خديجه
تشريف فرمايى حضرت خديجه سلام الله عليها به محشر
پايان حسدها وكينه ها
خانه حضرت خديجه سلام الله عليها
خديجه بنت خويلد، بن اسد، بن عبد العزّى، بن قصى، بن كلاب، بن مرة، بن كعب، بن لؤى، بن غالب، بن فهر(1) پدر بزرگوارش «خويلد» قهرمان دلاورى بود كه در دفاع از حريم كعبه، روز به ياد ماندنى آفريد.
مادرش «فاطمه» بنت زائده، بن أصمّ، بن رواحه، بن حجر، بن عبد، بن معيص، بن عامر، بن لؤى، بن غالب، بن فهر(2) بانويى با فضليت بود.(3) بنابراين حضرت خديجه سلام الله عليها از تيره قريش مى باشد، از سوى پدر در نياى سوم واز سوى مادر در نياى هشتم با نسب پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله پيوند مى خورد.(4)
براى حضرت خديجه سلام الله عليها القاب فراوانى است كه از عظمت بيكران وقداست بى پايان آن حضرت حكايت مى كند، كه از آن جمله است: صديقه، مباركه، ام المؤمنين، طاهره، راضيه، مرضيه و... .
يتميان او را «اُمّ اليتامى»، بينوايان او را «اُمّ الصعاليك»، مؤمنان او را «اُمّ المؤمنين» وكوثر جارى خلقت نيز او را «اُمّ الزهراء» يا سرچشمه كوثر مى دانستند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در نخستين سير شبانه خود كه در ماه ربيع الاول، دو سال بعد از بعثت كه از خانه حضرت خديجه سلام الله عليها انجام پذيرفت،(5) هنگامى كه به سوى زمين باز مى گشتند از پيك وحى چنين مورد خطاب قرار گرفتند: «حاجتي أن تقرأ على خديجة مِن الله ومنّى السلام؛(6) حاجت من اين است كه از خداى منّان واز منِ جبرئيل، بر خديجه سلام برسانى». هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله درود خداى منان را به حضرت خديجه سلام الله عليها ابلاغ نمودند، او در پاسخ گفت: خدا سلام است، سلام از او به سوى اوست. (7)
در يكى از تهاجمات ددمنشانه قريش وانتشار شايعه كشته شدن پيامبر صلى الله عليه وآله، حضرت خديجه سلام الله عليها در ميان درّه ها وصخره هاى اطراف مكّه، به دنبال حبيبش مى گشت وسيلاب اشك بر صورتش روان بود. پيك وحى بر پيامبر رحمت فرود آمد وعرضه داشت: ملائكه آسمان به جهت گريه خديجه سلام الله عليها به گريه افتاده اند، او راه به سوى خود فرا خوان، درود مرا ابلاغ كن واو را بشارت بده، كه خدايش به او درود مى فرستد واو را به قصرى در بهشت بشارت ده، كه در آن هيچ غم واندوهى نيست.(8)
از رسول اكرم صلى الله عليه وآله احاديث فراوان در مناقب حضرت خديجه سلام الله عليها رسيده است، كه به گوشه اى از آنها اشاره مى كنيم:
1. هر روز خداى متعال چندين بار با وجود خديجه بر فرشتگان مباهات مى كند.(9)
2. او هنگامى به من ايمان آورد كه ديگران به من كفر مى ورزيدند. او مرا تصديق نمود، هنگامى كه ديگران انكار مى كردند، او همه ثروتش را در اختيار من قرار داد هنگامى كه ديگران دريغ مى ورزيدند. خداى منان از او به من فرزند عنايت كرد ولى ديگران را محروم ساخت.(10)
3. بهترين بانوان عالميان عبارتند از: مريم دخت عمران، آسيه دخت مزاحم، خديجه دخت خويلد وفاطمه دخت محمد صلى الله عليه وآله.(11)
4. برترين بانوان بهشت عبارتند از: خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد، مريم دختر عمران وآسيه دختر مزاحم (همسر فرعون).(12)
5. خديجه پيش از همه بانوان عالم، به ايمان به خدا ورسول خدا سبقت گرفت.(13)
6. من او را از اعماق دل دوست داشتم.(14)
7. من دوستداران خديجه را نيز دوست مى دارم.(15)
8. هرگز خداى متعال همسرى بهتر از خديجه به من عطا نكرد.(16)
9. خداى متعال على، حسن، حسين، حمزه، جعفر، فاطمه وخديجه را بر جهانيان برگزيد.(17)
10. خطاب به عايشه: از خديجه اينگونه سخن مگو، او نخستين بانويى بود كه به من ايمان آورد، او براى من فرزند آورد وتو محروم شدى.(18)
به شمارى از سخنان اصحاب سيره وتراجم فقط اشاره مى كنيم:
1. ابن هشام صاحب كتاب معروف «السيرة النبوية» مى نويسد: خديجه صاحب نسب والا، داراى برترين شرافت، صاحب بيشترين ثروت وحريص ترين بانوان قريش به حفظ امانت والتزام به معيارهاى اخلاقى، عفت وكرامت انسانى بود ولذا بلندترين قله شرف را به خود اختصاص داده بود.
2. ذهبى پيشتاز رجاليون عامه مى نويسد:
خديجه سرور بانوان بهشت، فرزانه قريش، از تيره اسد، جليل القدر، متدين، خويشتن دار، بزرگوار، از بانوان بهشتى ويكى از بانوانى بود كه به قله كمال رسيده بودند.(19)
3. ابن حجر عسقلانى در اين رابطه مى نويسد:
خديجه در نخستين لحظات بعثت، رسالت آن حضرت را تصديق نمود، اعتقاد راسخ وثبات قدم او نشانگر يقين كامل، عقل وافر وعزم راسخ او بود.(20)
4. سهيلى صاحب آثار فراوان در سيره ومغازى مى نويسد: حضرت خديجه سرور بانوان قريش بود، در جاهليت واسلام به «طاهره» ملقّب بود.(21)
قلم همواره در طول تاريخ، در دست چاپلوسان ودر خدمت زورمداران بوده، از اين رهگذر بسيارى از حقايق مسلّم تاريخ، دستخوش تحريف شده ورنگ واقعيت تاريخى به خود گرفته، تا جايى كه اگر پژوهشگرى براساس يافته هاى علمى خود پرده از روى واقعيت ها بردارد، موجب شگفت همگان خواهد بود.
يكى از پژوهشگران معاصر، با دلايل متقن اثبات كرده كه تنها يار غار پيامبر: عبدالله بن اريقط بن بكر بوده ودر عهد معاويه وبا پول او داستان غار جعل شده وشخص ديگرى به جاى عبدالله يار غار معرفى شده است.(22)
همو اثبات كرده كه جمله «الانزع البطين» را پيروان معاويه جعل كرده اند.(23)
بسيارى از محدثان تصريح كرده اند: حضرت خديجه سلام الله عليها هنگام ازدواج با پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله دوشيزه بود وهرگز شوى ديگرى انتخاب نكرده بود، از آن جمله است:
1. سيد مرتضى علم الهدى، در كتاب «الشافي في الإمامة».
2. شيخ طوسى، در كتاب «تلخيص الشافي».
3. بلاذرى، در كتاب «أنساب الأشراف».(24)
4. ابوالقاسم كوفى، در كتاب «الاستغاثة في بِدَع الثلاثة».
بسيارى از محدثان ومورخان نيز اين مطلب را از منابع يادشده نقل كرده اند.(25) اين عده تأكيد مى كنند كه سن شريف حضرت خديجه سلام الله عليها در آن هنگام 25 يا 28 سال بوده وهرگز شوى ديگرى انتخاب نكرده بوده، زينب، رقيه وام كلثوم فرزندان «هاله» خواهر حضرت خديجه بودند كه تحت كفالت ومراقبت حضرت خديجه به سر مى برده اند.
مرحوم آيت الله العظمى سيد محمد شيرازى نيز استظهار كرده اند كه حضرت خديجه سلام الله عليها دوشيزه بوده اند وبه همه اشراف قريش پاسخ منفى داده بودند ودل در گرو جوان هاشمى، حضرت محمد مصطفى صلى الله عليه وآله داشتند.(26)
ولى همه مورخان اتفاق نظر دارند كه حضرت خديجه زيباترين دوشيزه حجاز بود.
امام حسن مجتبى عليه السلام كه مظهر جمال الهى بود، خود را شبيه ترين اهل بيت به مادرش حضرت خديجه مى دانست.
از عبدالله محض پدرِ نفس زكيه پرسيده اند: چگونه است كه دندان هاى امام صادق عليه السلام اين قدر زيبا وبرّاق است ودرخشش ويژه اى دارد كه همگان را به سوى خود جذب مى كند؟
عبدالله محض گفت: نمى دانم، ولى مى دانم كه حضرت خديجه نيز اينگونه بود وحضرت زهرا نيز زيبايى ودرخشندگى را از مادرش به ارث برده بود.(27)
پيش از بعثت پيامبر صلى الله عليه وآله حضرت خديجه سلام الله عليها پيرو آيين جدّ بزرگوارش حضرت ابراهيم عليه السلام وبه اصطلاح از «حُنَفاء» بوده ودر نخستين روزى كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله به پيامبرى مبعوث شدند، او تسليم بودن خود را اعلام كرد، چنانكه در حديث شريف آمده است:
نخستين كسانى كه به پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ايمان آورده اند از مردان، على عليه السلام واز بانوان، حضرت خديجه سلام الله عليها بوده اند.(28)
هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در نخستين روز بعثت از غار حرا با رسالت عظيم پايين مى آمدند، سرور بانوان قريش به استقبال آن حضرت شتافت وعرض كرد: اين چه نورى است كه در پيشانى شما مى بينم؟ فرمودند: اين نور نبوّت است. آنگاه اركان اسلام را براى ايشان بيان نمودند وحضرت خديجه سلام الله عليها عرضه داشتند: «آمنتُ وصدّقتُ ورضيتُ وسلّمتُ؛(29) من ايمان آوردم، پيامبرى ات را باور كردم، آيين اسلام را پسنديدم وتسليم شدم».
حضرت خديجه نخستين بانوى نمازگزار در اسلام است، سال ها شمار باورداران دين مقدس اسلام منحصر به حضرت خديجه سلام الله عليها وحضرت على عليه السلام بود، هر روز پنج بار پيامبر رحمت به مسجدالحرام شرفياب مى شدند، روبه كعبه مى ايستادند، اميرمؤمنان عليه السلام در سوى راست وحضرت خديجه سلام الله عليها در پشت سر مى ايستادند. اين سه انسان مسئول ومتعهد، امت اسلامى را تشكيل مى دادند وپرستش معبود را در كنار خانه توحيد به نمايش مى گذاشتند.(30)
اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام از شش سالگى در خانه پيامبر تحت مراقبت حضرت خديجه سلام الله عليها بودند ولذا خديجه نسبت به آن حضرت، حق پرورش ومادرى داشت، هنگامى كه رسول اكرم صلى الله عليه وآله مقام منيع ولايت را به حضرت خديجه سلام الله عليها بيان نمودند واز او خواستند كه به ولايت اميرمؤمنان معتقد شود، حضرت خديجه با صراحت تمام عرضه داشتند: من به ولايت على عليه السلام ايمان آوردم وبيعت نمودم.(31)
مهرورزى حضرت خديجه سلام الله عليها به حضرت على عليه السلام در سطحى بود كه در وصف اميرمؤمنان آورده اند: او برادر پيامبر، عزيزترين مردمان در نزد او ونور چشم خديجه كبرى سلام الله عليها بود.(32)
حضرت خديجه سلام الله عليها نخستين بانوى مسلمانى است كه به دست مبارك پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از انگور بهشتى تناول نمود.(33)
حضرت خديجه تنها بانويى است كه نسل طيّب وطاهر رسول اكرم صلى الله عليه وآله از او باقى ماند. او تنها بانوى شايسته اى است كه خدا او را وِعاء وظرف انوار درخشان امامت قرار داد. پيامبر رحمت، در مقام بيان شايستگى حضرت خديجه به دخت گرامى حضرت فاطمه سلام الله عليها چنين فرمودند: دخترم! اين مادرت خديجه بود كه خداى متعال او را وِعاء نور امامت قرار داد.(34)
تا حضرت خديجه سلام الله عليها در قيد حيات بود، پيامبر اكرم با هيچ بانوى ديگرى ازدواج نكردند. حضرت خديجه سرچشمه كوثر جارى نبوت است كه امروز بيش از 80 ميليون سيد از نسل او در جهان وجود دارد، كه مظاهر خير كثير ومصاديق كوثر، عطيه حق تعالى به خيرالبشر، حضرت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى باشند. در واپسين لحظات زندگى حضرت خديجه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به او بشارت داد كه در بهشت نيز او همسر آن حضرت خواهد بود.(35)
حضرت خديجه سلام الله عليها علاوه بر جمال، كمال، ثروت وشرافت نسب، از دانش، بينش، اصالت انديشه، قدرت تصميم گيرى، دقت نظر، سلامت فكر، صلابت رأى، عقل وافر وانديشه صائب برخوردار بود، از اين رهگذر خواستگارهاى فراوانى از سران بنى هاشم، سلاطين يمن واشراف طائف، با اموال وامكانات فراوان درصدد ازدواج با آن قلّه شرف برآمدند، ولى او دست رد بر سينه همه آنها زد ودل در گرو امين قريش داشت.
حضرت خديجه سلام الله عليها علت گزينش امين قريش را اينگونه بيان مى كند:
«يابنَ عَمِّ إنّي رَغِبْتُ فيكَ لِقَرابَتِكَ مِنّي وَشَرَفِكَ مِنْ قَوْمِكَ وَأَمانَتِكَ عِنْدَهُمْ وَصِدْقِ حَديثِكَ وَحُسْنِ خُلْقِكَ؛(36) اى پسر عمو! من دل در گرو تو دارم، زيرا: 1. تو خويشاوند من هستى؛ 2. تو از شرافت والا برخوردار مى باشى؛ 3. تو به امانت در ميان قوم خود مشهور هستى؛ 4. تو فردى راست گفتار مى باشى؛ 5. تو از اخلاق نيكو برخوردار هستى».
حضرت خديجه راز اصلى اين گزينش را به صفيّه چنين بيان كرد: «إنّي قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ مُؤَيَّدٌ مِنْ رَبِّ العالمين؛(37) من به طور قطع ويقين مى دانم كه او از سوى پروردگار عالميان مورد تأييد مى باشد».
وى همچنين از بانوى فرزانه اى به نام نفيسه بهره جست وبه همراه او به محضر رسول اكرم صلى الله عليه وآله شتافت وعرضه داشت: من دخترى از تبار خويش براى شما در نظر گرفته ام. پيامبر پرسيد: او كيست؟ حضرت خديجه عرض كرد: «هيَ مَمْلوكَتُكَ خَديجةُ؛(38) او كنيز تو خديجه است».
در مراسم خواستگارى حضرت ابوطالب عليه السلام خطبه اى در عظمت وشرافت پيامبر صلى الله عليه وآله ايراد كرد وخطاب به خويلد از دخترش حضرت خديجه خواستگارى كرد وخويلد اختيار را به حضرت خديجه داد وحضرت خديجه از عمويش «عمروبن اسد» كه بزرگ خاندان بود، رخصت طلبيد وموافقت خود را اعلام كرد واظهار داشت: مهريه اش نيز از مال خودش خواهد بود. آنگاه عمروبن اسد خطبه شيوايى ايراد كرد ودر پايان فرمود: «زَوَّجْناها وَرضينا بِهِ؛(39) ما خديجه را به همسرى پيامبر درآورديم وبه اين پيوند مقدس خوشوقتيم». آنگاه با كمال صراحت اعلام كرد: «مَنْ ذَا الَّذي في النّاسِ مِثْلُ مُحَمَّدٍ؛(40) كيست در ميان مردمان كه همانند محمد وهمسنگ او باشد؟
خويلد پدر خديجه در مراسم عقد فرمود: اى معشر عرب! آسمان سايه نينداخته وزمين بر فراز خود حمل نكرده، كسى را كه از محمد برتر باشد همه گواه باشيد كه من او را به دامادى خود برگزيدم وبه اين پيوند مقدس مفتخر هستم.(41)
آنگاه حضرت خديجه سلام الله عليها اموال، اغنام، احشام، عطريات وجامه هاى فراوان در اختيار حضرت ابوطالب عليه السلام گذاشت تا وليمه عروسى را بر عهده بگيرد. حضرت ابوطالب عليه السلام سفره بسيار باشكوهى گسترد وسه روز تمام اهالى مكه وپيرامون آن را ميهمان كرد.(42) واين نخستين وليمه اى بود كه از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ترتيب داده شد.(43)
حضرت خديجه ساليان دراز بزرگ ترين كاروان تجارى قريش را در اختيار داشت وثروت كلانى از راه اين تجارت گسترده به دست آورده بود، همه را در اختيار پيامبر قرار داد تا به دلخواه آنها را هزينه كند.
علامه مامقانى گويد: به تواتر رسيده كه آيين مقدس اسلام جز با شمشير حضرت على عليه السلام وثروت حضرت خديجه سلام الله عليها برپا نشد.(44)
در اصالت رأى وصلابت انديشه حضرت خديجه همين بس كه مورخان گفته اند: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در همه امور با حضرت خديجه سلام الله عليها مشورت مى كردند.(45)
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بر مسلمان شدن قريش ورهايى آنها از آتش قهر الهى بسيار علاقمند بود، هنگامى كه با عناد ولجاجت آنها مواجه مى شد، قلب شريفش پر از غم واندوه مى شد، چون به دودمان رسالت تشريف مى برد وبا حضرت خديجه راز دل مى گفت، حضرت خديجه با سخنان حكيمانه ونگاه هاى آرامش بخش خود، دل شريف آن حضرت را تسكين مى داد.(46)
در دوران سخت ومشقت بار محاصره اقتصادى آن حضرت در شِعب ابوطالب، ثروت فراوان حضرت خديجه در شكستن حصر اقتصادى بسيار مؤثر بود. در اين دوران، تبسم شادى آفرين آن بانوى نمونه، در زدودن آثار شكننده آن همه غم واندوه سهم فراوان داشت. اگرچه همواره خداى منان با عنايات بيكران خود پشتيبان پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بود ولى چهره شاداب ونگاه هاى پرنشاط خديجه او را براى روزگار سختى كه در پيش رو داشت، مصمّم تر مى نمود.
حضرت خديجه براى پيامبر صلى الله عليه وآله دو پسر (قاسم وعبدالله) ويك دختر آورد؛ هردو پسرش در كودكى درگذشتند ولى دخترش كوثر جارى خلقت، مادر يازده امام نور، حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها مى باشد.
همه سيره نويسان اتفاق نظر دارند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله تنها از همسرش خديجه وماريه صاحب فرزند شد. ماريه قبيطه براى آن حضرت، «ابراهيم» را آورد كه در سه سالگى درگذشت.
پس از هنگامه بعثت نيز در تمام حوادث تلخ وشيرين در كنار او وشريك غم او بود، همواره نگران سلامتى او بود، غلامان وخدمتگزارانش را به جستجوى او مى فرستاد ودر مواردى شخصاً به جستجوى آن حضرت مى پرداخت ودر موارد خاصى آن حضرت را تا غار حرا همراهى مى كرد.(47)
يك بار كه با كوله بارى از مواد خوراكى راه صعب العبور جبل النور را پيموده، برفراز كوه صعود كرد، در غار حرا به محضر آن حضرت شرفياب شده، از خستگى راه دم فرو بسته، از سلامتى همسر گرامى اش خشنود ومسرور بود، پيك وحى نازل شده، از تلاش هاى بى دريغ او سپاس گفت.
ابولهب وهمسرش ام جميل خارهاى بيابان را جمع كرده بر سر راه پيامبر مى ريختند، حضرت خديجه غلامانش را مى فرستاد تا خارها را از مسير آن حضرت گردآورى كرده به دور بريزند.(48)
در مدت سه سال كه در شعب ابوطالب در محاصره اقتصادى بودند واجازه داد وستد به آنها داده نمى شد، اگر ثروت ودارايى حضرت خديجه نبود، شايد همه آنها از گرسنگى تلف مى شدند.
او مواد خوراكى را به وسيله برادرزاده اش حكيم بن حزام به چندين برابر قيمت تهيه مى كرد وبا دشوارى خاصى به شعب مى رسانيد تا سد جوع شود.(49)
25 سال تمام حضرت خديجه ستاره پرفروغ دودمان رسالت بود، نگاه هاى جاذب وغم زدايش تنها مايه تسلّى پيامبر رحمت در محيط خانه بود ولى هزار افسوس كه با ارتحال جانگدازش غم واندوه فراوانى به وسعت درياها وسنگينى كوه ها بر دل پيامبر فرو ريخت. اين حادثه جانگداز وفاجعه توان فرسا، در دهم رمضان دهمين سال بعثت، سه سال پيش از هجرت اتفاق افتاد.(50)
در حجون دفن شد، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در قبر او وارد شد وبه دست مبارك خود او را در قبر گذاشت. در آن هنگام هنوز نماز ميّت تشريع نشده بود. وفات حضرت خديجه سه ماه بعد از وفات حضرت ابوطالب اتفاق افتاد وپيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به شدت محزون شد.(51) فاصله اين دو حادثه غمبار را از سه روز تا سه ماه گفته اند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله آن سال را «عام الحُزن»؛ سال غم واندوه نام نهاد ودر واقع يك سال اعلام عزاى عمومى نمود.(52)
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله همواره مى فرمودند: تا هنگامى كه ابوطالب وخديجه زنده بودند، هرگز غم واندوهى بر من مستولى نشد.(53) خاطرات تلخ وشيرين ايام زندگى مشترك خديجه هرگز در بايگانى حافظه پيامبر كمرنگ نشد. او هرگز از خانه بيرون نمى رفت جز اين كه از خديجه ياد مى كرد وموجبات رشك وحسد همسران نوجوان فراهم مى شد وگاهى با طوفان اعتراض آنها مواجه مى شد، ولى با قاطعيت از خديجه حمايت مى كرد ومى فرمود: آرى خديجه اينگونه بود وخداى متعال نسل مرا از او قرار داد.(54) هنگامى كه گوسفندى در خانه پيامبر ذبح مى شد، براى دوستان خديجه از آن مى فرستادند.(55)
حضرت خديجه در آخرين لحظات زندگى وصايايى به شرح زير به پيامبر اكرم نمود:
1. براى او دعاى خير كند.
2. او را با دست خود در خاك قرار دهد.
3. پيش از دفن در قبر او وارد شود.
4. عبايى را كه به هنگام نزول وحى بردوش داشت، روى كفن او قرار دهد.(56)
حضرت خديجه كه همه اموال منقول وغير منقولش را به حبيب خود بخشيده بود، در مقابل فقط يك عبا مطالبه نمود وآن را مستقيماً طلب نكرد، بلكه به وسيله حضرت فاطمه سلام الله عليها تقاضا كرد.(57) آنگاه پيك وحى فرود آمد وكفن بهشتى از سوى پروردگار از بهشت آورد.
ام ايمن وام الفضل (همسر عباس) پيكر مطهر حضرت خديجه را شستشو دادند وبراى آخرين بار وداع كردند.(58)
پيامبر رحمت نخست با عباى خود او را كفن كرد، آنگاه كفن بهشتى را بر روى آن قرار داد. حضرت خديجه سلام الله عليها در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا سلام الله عليها ابراز نگرانى كرد، اسماء بنت عميس تعهد نمود كه در شب زفاف او به جاى خديجه نقش مادرى ايفا كند.(59)
پيكر منور ومطهر خديجه طاهره سلام الله عليها در دامنه كوه (حجون) به خاك سپرده شد كه بيش از 14 قرن است همه ساله پذيراى ميليون ها زائر است كه در ايام حج وعمره به زيارت قبر مطهرش مى شتابند وبسيارى از مراجع عاليقدر شيعه مانند مرحوم آيت الله العظمى سيد محمد شيرازى قدس سره وآيت الله العظمى سيد صادق شيرازى دام ظله به استحباب زيارت قبر شريفش فتوا داده اند.(60)
در طول قرون واعصار گنبد وبارگاه باشكوهى برفراز قبر شريفش بود كه در سال 1344هـ توسط ددمنشان وهابى با خاك يكسان گرديد. پس از ارتحال حضرت خديجه، زهراى مرضيه سلام الله عليها پروانه وار دور شمع وجود پيامبر مى گرديد ومى پرسيد: پدر جان! مادرم كجاست؟(61) پيامبر اكرم با يادآورى جايگاه رفيع خديجه در بهشت برين دختر گرانمايه اش را تسلّى مى داد.(62)
امير بيان، پيشواى پروا پيشگان، مولاى متقيان عليه السلام در سوگ حضرت خديجه چكامه اى سروده ودر آن، فضايل ومناقب آن بانوى گرانمايه را برشمرده اند.(63)
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله تشريفات ورود حضرت خديجه كبرى سلام الله عليها را به صحراى محشر چنين توصيف مى نمايد: هفتاد هزار فرشته در حالى كه پرچم هايى منقّش ومزيّن با جمله «الله اكبر» را در دست دارند، به استقبال او مى شتابند.(64)
حضرت خديجه در طول زندگى محسود بود، او رفت ودر جوار پروردگار مأوا گزيد ولى حسد حاسدان با ارتحال او پايان نيافت.
حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها، در مورد يكى از همسران پيامبر مى گويد: هرگز اتفاق نيفتاد كه مرا ببيند وبه مادرم ناسزا نگويد.
از اين رهگذر در احاديث فراوان آمده است كه به هنگام ظهور حضرت بقيةالله ارواحنا فداه، خداى منان او را زنده مى سازد، حضرت مهدى عجّل الله تعالى فرجه الشريف بر او حد قذف جارى مى كند، كه به ماريه، مادر ابراهيم تهمت ناموسى زده بود وانتقام مادرش حضرت زهرا سلام الله عليها را از او مى گيرد.(65)
در صحيح بخارى از يكى از همسران پيامبر صلى الله عليه وآله روايت شده كه گفت:
من هرگز به احدى از همسران پيامبر همانند خديجه حسد نورزيدم، در حالى كه هرگز او را نديده بودم از بس كه پيامبر از او ياد مى كرد. گاهى مى گفتم: گويى به جز خديجه هيچ زنى در اين دنيا نبوده است؟!
وى مى افزايد: روزى به شدت بر خديجه حسد ورزيدم، به پيامبر گفتم: چقدر از خديجه سخن خواهى گفت، مگر خداى متعال بهتر از او را به تو ارزانى نكرده است؟
فرمود: به خدا سوگند، خداى متعال بهتر از او را به من روزى نكرده، او به من ايمان آورد هنگامى كه ديگران كفر ورزيدند، او همه ثروتش را در اختيار من نهاد، هنگامى كه ديگران دريغ كردند، خداى منان از او برايم فرزند روزى كرد واز ديگران روزى نكرد.(66)
پس از ارتحال خديجه كبرى سلام الله عليها منزل مسكونى اش به عنوان يكى از مشاهد مشرّفه، همه ساله مورد بازديد هزاران زائر مشتاق، الهام بخش حجاج بيت الله الحرام بود. ابن بطوطه جهانگرد نامى مى نويسد: از مشاهد مشرفه در نزديكى مسجدالحرام «قبّة الوحى» است وآن خانه ام المؤمنين خديجه مى باشد.(67)
شيخ انصارى قدس سره در مناسك حج خود مى نويسد: در مكه معظمه مستحب است كه حجاج خانه خدا به منزل حضرت خديجه شرفياب شوند.(68)
با كمال تأسف دست جنايت پيشه آل سعود اين «قبّة الوحى» را نيز همانند ديگر آثار اسلامى تخريب وبا خاك يكسان نموده است.
به اميد روزى كه فرزند برومندش ظهور كند وآن دست نيرومند الهى از آستين غيبت بيرون آيد وحقوق از دست رفته آل پيامبر را برگرداند وجايگاه رفيع خاندان وحى را براى همگان آشكار نمايد، ان شاء الله.
برگرفته از كتاب: سرچشمه كوثر امّ المؤمنين خديجه كبرى
نوشته: استاد على اكبر مهدى پور
[1] . ابن هشام، السيرة النوبية، ج 2، ص 8.
[2] . همان.
[3] . سيلاوى، الانوار الساطعه، ص10.
[4] . زيرا «قُصىّ» نياى چهارم و«لُؤىّ» نيامى هشتم پبامبر مى باشد.
[5] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص 228.
[6] . تفسير عياشى، ج2، ص 279 ـ صحيح بخارى، ج 5، ص 112.
[7] . شيخ طوسى، الأمالى، ص 175، مجلس 6، ح 46.
[8] . صحيح بخارى، ج 5، ص 112 ـ گنجى، كفاية الطالب، ص 359.
[9] . علامه مجلسى، بحار الانوار، ج 18، ص 243 ـ اربلى، كشف الغمه، ج 2، ص 72.
[10] . ذهبى، سِيَر اعلام النبلاء، ج 2، ص 82 ـ ابن حجر ، الاصابه، ج 4، ص 275.
[11] . ابن اثير، اُسْد الغابه، ج 5، ص 537.
[12] . ابن عبد البرّ، الاستيعاب، ج2، ص 720.
[13] . حاكم، مستدرك صحيحين، ج2، ص720.
[14] . بحرانى، العوالم، ج 11، ص 32.
[15] . محلاتى، رياحين الشريعة، ج 2، ص 206.
[16] . ابن هشام، السيرة النبوية، ج 1، ص 80.
[17] . علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 37، ص 63.
[18] . قاضى نعمان، شرح الاخبار، ج 3، ص 20.
[19] . ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 109.
[20] . ابن حجر، فتح البارى، ج 7، ص 134.
[21] . سهيلى، الروض الانف، ج 1، ص 215.
[22] . ر.ك: نجاح طائى، يار غار، ص 61 ـ همو، صاحب الغار، ص 79.
[23] . همو، سيرة الامام اميرالمؤمنين، ج 7، ص 173.
[24] . بلاذرى، أنساب الأشراف، ج 1، ص 98.
[25] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص 160 ـ علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 22، ص 191 ـ رياحين الشريعة، ج 2، ص 269.
[26] . سيد محمد شيرازى، اُمّهات المؤمنين، ص 90.
[27] . طبرى، دلائل الإمامة، ص 151.
[28] . شيخ طوسى، الأمالى، ص 259، مجلس 10، ح 467.
[29] . علامه مجلسى، بحارالانوار، ج18، ص 232.
[30] . نسائى، خصائص اميرالمؤمنين، ص 45.
[31] . داستان تلقين فاطمه بنت اسد، گواه صدق اين حقيقت است كه از مردم عهد رسالت نيز پيرامون ولايت اميرمؤمنان پرس وجو مى شود.
[32] . مسعودى، اثبات الوصيّة، ص 144.
[33] . هيثمى، مجمع الزوائد، ج 9، ص 225.
[34] . مسعودى، اثبات الوصيّة، ص 144.
[35] . يعقوبى، التاريخ، ج 2، ص 28 ـ طبرانى، المعجم الكبير، ج 22، ص 376.
[36] . طبرى، دلائل الإمامة، ص 77.
[37] . علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 16، ص 57.
[38] . تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 16.
[39] . علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 16، ص 59.
[40] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص 41.
[41] . سيد عبدالرزاق مقرم، وفاة الزهراء، ص 7.
[42] . شيخ طوسى، من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 397.
[43] . عبد المنعم، ام المؤمنين خديجة، ص 40.
[44] . سبط بن جوزى، تذكرة الخواص، ص 314.
[45] . مامقانى، تنقيح المقال، ج 3، ص 77.
[46] . قاضى نعمان، شرح الأخبار، ج 3، ص 17.
[47] . ابن هشام، السيرة النبوية، ج 1، ص 219.
[48] . عبد المنعم، ام المؤمنين خديجة، ص 78.
[49] . ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج 4، ص 235.
[50] . طبرى، دلائل الإمامة، ص 8.
[51] . شبراوى، الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 128.
[52] . دُخَيل، ام البنين خديجه، ص 12 ـ نمازى، مستدرك سفينة، ج 3، ص 31.
[53] . اربلى، كشف الغمه، ج 1، ص 16 ـ محدث قمى، كُحل البصر، ص 55.
[54] . قاضى نعمان، شرح الأخبار، ج 3، ص 17.
[55] . صحيح بخارى، ج 5، ص 39.
[56] . ابن حجر، الإصابة، ج 4، ص 275.
[57] . سيلاوى، الأنوار الساطعه، ص 375.
[58] . شرهانى، حياة السيّدة خديجه، ص 282.
[59] . محلاتى، رباحين الشريعة، ج 2، ص 412.
[60] . آيت الله العظمى شيرازى، اُمّهات المعصومين، ص 95.
[61] . آيت الله سيد عبدالاعلى سبزوارى، مهذّب الاحكام، ج 14، ص 400.
[62] . تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 354.
[63] . صحيح بخارى، ج 5، ص 112.
[64] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 170.
[65] . بحرانى، حلية الابرار، (چاپ سنگى)، ج 2، ب 54.
[66] . ابن حجر، فتح البارى، ج 7، ص 137.
[67] . ذهبى، سِيَر أعلام النبلاء، ج 2، ص 110.
[68] . سيلاوى، الأنوار الساطعه، ص 299 ـ شيخ انصارى، مناسك الحج، ص 127. |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 14:39 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
ابزار مترجم سایت و وبلاگ به 36 زبان دنیا |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
این ابزار مفید که با استفاده از مترجم گوگل طراحی شده ، پس از قرار گرفتن در سایت شما پرچم کشورهای مختلف را در سایت شما به نمایش در می آورد. هر بازدیدکننده با توجه به زبان خود می تواند بر روی پرچم کشور خود کلیک کرده و آن صفحه از سایت شما را به زبان دلخواه مشاهده نماید .ابزار فوق قابلیت نمایش بصورت افقی یا عمودی و همچنین تغییر رنگ پس زمینه را دارا می باشد .
لطفا کد را کپی و در تنظیمات وبلاگ قسمت کد های اختصاصی جایگذاری کنید |
|
|
|
|
|
<!-- Begin ParsTools.com Translator Code --><script language="javascript" src="http://www.parstools.com/translator/?width=130&bgcolor=FFFFFF&bdcolor=000000"></script><div style="display:none;"><a href="http://parstools.com/"><h1>مترجم سایت</h1></a></div><!-- End Translator code --> |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 16:40 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
شکلک جدید از تب های پرکاربرد اینترنتی |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
نرم افزار شناسایی افراد مخفی در یاهو Yahoo Invisible Detector v1.0 |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
![](http://www.gooyait.com/uploads/yid-best.jpg)
نرم افزار نمایش وضعیت کاربران و آواتار آنان در یاهو (Online – Offline – Invisible) به همراه ۳۹ شکلک جدید برای استفاده در یاهو مسنجر.
قابلیت های کلیدی نرم افزار :
- مشاهده وضعیت افراد مختلف در یاهو (Online – Offline – Invisible)
- نمایش و ذخیره آواتار کاربر در یاهو
- امکان ارسال PM به کاربر
- امکان نمایش پروفایل کاربر در سایت یاهو یا یاهو ۳۶۰
- امکان برقرراری تماس با کاربر
- امکان اضافه کردن کاربر به لیست دوستان در یاهو
- دارای بخش شکلک های جدید برای یاهو مسنجر
دیگر امکانات و ویژگی های نرم افزار :
- دارای سرعت مناسب برای نمایش وضعیت کاربر
- امکان نمایش آخرین ID های چک شده (به همراه تاریخ و زمان)
- دارای ۳۹ شکلک جدید برای استفاده در یاهو مسنجر
- امکان ارسال خودکار شکلک در پنجره چت یاهو مسنجر
- امکان اطلاع از بروز رسانی نرم افزار
- دارای رابط کاربری مناسب
- هماهنگ با تمامی نسخه های ویندوز
![](http://www.softpedia.com/base_img/softpedia_clean_award_f.gif)
دانلود با لینک مستقیم (سرور گویا آی تی)
- تصاویری از محیط نرم افزار (Software Screenshots)
- سایت سازنده |
[+]
نوشته
شده توسط < ![](http://s1.picofile.com/file/6615728368/8XCAWSY0WQCAVN295FCAPIZUA4CACO5NS3CAGWGI2KCAGXAPPHCA0FL4AQCACGMBQ2CAXH3KGUCAF6IDTQCA65D74XCAMBJZ46CA49ALC1CACAEH9PCAE7QEMGCA1YBT3XCAO5A61FCAD2N0A9CAOW38KGCATJC17U.jpg) "امسافر منتظر" > در دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:, در ساعت 14:17 | |
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
Cool لیست کامل شکلک های مخفی یاهو مسنجر! |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
بیاین کلی کد شکلک پیدا کردم |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
درباره وبلاگ |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
بسم رب الحسین
◄سلام دوستان
◄از اینکه "وبلاگ ما" را انتخاب کردید متشکریم...
◄امیدواریم لحظات خوشی را با ما داشته باشید...
◄عزیزانی که دوست دارند در این وبلاگ عضو بشن ، کافیه در قسمت ورود اعضا عضو بشن یه دقیقه بیشتر وقتتون را نمیگیره
◄شرایط عضویت هم اینه که شما وبلاگ یا سایت فعالی داشته باشید...
عکس خانم و آهنگی که خوانندش خانم باشه و قالبهای خانم دار نذارین ( لطفا")
◄پس وقت را از دست ندهید و به جمع ما بپیوندید...
|
|
|
|
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
آرشيو |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
آمار |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_left.gif) |
لينكدوني |
![](http://mahtarin.com/weblog/images/top_right.gif) |
|
|